tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۴۶
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۳

سید عبدالجواد موسوی

محکومیت آقای رحیمی معاون اول پاک ترین دولت تاریخ باعث شادمانی خیلی ها شد. همین که مفسد اقتصادی از حالت یک مفهوم فانتزی و انتزاعی خارج شد و مصداقی عینی پیدا کرد و محکومیت یک متهم بدون در نظرگرفتن پست و مقام سیاسی اش به اجرا درآمد-حداقل روی کاغذ- جای بسی امیدواری است و می تواند مقدمه خوبی باشد برای پیگیری پرونده هایی از این دست.
اما سئوالی که به طور جدی این روزها ذهن مرا مشغول کرده و احتمالا به ذهن خیلی های دیگر هم ممکن است رسیده باشد این که: آقای رحیمی پیش از این که به چنین مرتبه و مقامی نایل آیند و معاون اول دومین مقام رسمی کشور باشند از چه کانالی تایید شده اند. باورش سخت است که آقای رحیمی به محض این که به این سمت رسیدند شروع کردند به دست اندازی به بیت المال. این درست که قدرت آدمی را فاسد می کند اما آقای رحیمی که پیش از این ها معلم یک مدرسه که نبوده،کلی پست و مقام مهم دولتی داشته. باورش سخت است که ایشان به محض این که در زمره مقامات  قرار گرفته آن بخش از وجودش که میل به دست اندازی به بیت المال دارد برانگیخته شده باشد.خب، با این حساب چرا باید چنین آدمی به چنین جایگاهی راه پیدا کند. اگر بگویید نهادهای امنیتی و مربوطه از گذشته ایشان بی اطلاع بودند اصلا باور نمی کنم. چطور برای استخدام یک معلم ساده دبستان هفت پشتش را جلوی چشمش می آوریم اما برای معاون اول یک رییس جمهور آن قدر ماجرا را گل و گشاد می گیریم که به چنین نتایج فاجعه باری ختم می شود؟چطور برای دادن امتیاز یک نشریه به یک آدم یک لاقبا زنده و مرده اش را سین جیم می کنیم اما اجازه می دهیم یک آدم مسئله دار تا بیخ گوش عالی ترین مقام اجرایی کشور نفوذ کند؟

به حکم قوه قضاییه آقای رحیمی مجرم است اما به حکم وجدان و انصاف، آن هایی مجرمند که جاده صاف کن ترقی و پیشرفت دنیوی او شدند. به حکم عقل و تدبیر آن هایی که مهر سکوت بر لب زدند تا رحیمی ها و امثال او با آن گذشته مشکوک و مسئله دار هشت سال تمام همه عدالت خواهان و دردمندان را به سخره بگیرند و با ارزش ها و باورهای یک ملت بازی کنند مجرمند. و اگر نه به اندازه رحیمی و امثال او دست کم شریک جرم آن هایند. یک نکته دیگر هم بگویم و زحمت را کم کنم. یکی از دلایل تشنگی قدرت در سرزمین ما حتی از سوی خلافکاران و بزهکاران این است که باور عمومی فرادستان را مصون از تنبیه و جازات می داند.در باور اکثریت همین که شما در زمره فرادستان درآمدید از هر آسیبی مصون می مانید. این باور وسوسه انگیز می تواند آدمی را ترغیب کند تا برای به دست آوردن قدرت از هیچ کاری فروگذار نکند. اگر مردم ببینند فرادستان هم اگرنه مثل مردم عادی اما به هرحال برای خطاهای بزرگ اندکی تنبیه می شوند شاید اندکی از آن میل بی حد و حصرشان به دست یابی به قدرت کم شود.اهل قدرت هم می فهمند که در منصب قدرت قرار گرفتن فقط و فقط امتیاز ندارد بلکه ممکن است تاوان و هزینه هم داشته باشد. به قول خواجه شیراز:

شکوه تاج سلطانی که بیم جان در آن درج است

کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی ارزد

 
نام:
ایمیل:
* نظر: