tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۴۲۶۵
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۸
در اعتراض به رد صلاحیت «شیخ رضا حیدری» از انتخابات خبرگان رهبری
سامان فرجی بیرگانی
شاید یکی از دلایل حوادث خونبار ایذه و شهرهای بختیاری نشین حاشیه اصفهان، نداشتن طبقه میانجی و حذف زبان مفاهمه میان حاکمیت و مردم بود، اگر چنین امکان و چنین زبانی در میان بود، چه بسا، خسارتهای مادی و معنوی پیش آمده تا حد زیادی تقلیل می یافت.
ظرف بیست سال گذشته فجایع محیط زیستی و اجتماعی ناشی از طرح های سدسازی و انتقال آب به یزد و قم اصفهان، موجب آوارگی به حاشیه راندن و بیکاری و فقر مردم حوزه ی زاگرس میانی در صدها روستا و شهرک کوچک و بزرگ بوده است، این فشارهای اجتماعی - اقتصادی بستر و زمینه ساز حوادث دردناک اجتماعی سالهای اخیر همچون وقایع خونین ایذه و نا آرامی های شهرک های بختیاری نشین همجوار اصفهان ، دزفول، شوشتر و کوهرنگ بوده اند، متاسفانه وقتی هشدارهای دلسوزان و نخبگان و اعتراضات مسالمت آمیز مردم عادی ناکام ماند و تاثیر فجایع محیط زیستی بر معیشت ضعیف مردم و بحران بیکاری و فقر بیشتر شد و متولیان محلی نتوانستند و نداستند که چگونه با مطالبات انباشت شده ی مردم کنار بیایند، وقتی نخبگان فکری جامعه بختیاری بر اثر ناشنیده شدن سخنشان منزوی و حاشیه نشین شدند، ناگزیر نارضایتی ها به اشکال دیگر از نقطه ای دیگر سر برآورد و مسائلی که روزگاری با چند بخشنامه قابل حل بود، در میان بدفهمی و رقابت محلی مسئولین قومیت زده به کلاف سردرگمی در مناطق بختیاری تبدیل شد.
اینک در آستانه انتخابات که فرصت جبران خطاهای گذشته و ترمیم عواطف وجود دارد بازهم بی مهری و‌ رقابتجویی های محلی موجب احساس تبعیض و حذف نظام مند جامعه بختیاری از امکانات قانونی مطالبه حقوق حداقلی خود شده است.
خوانش کلی که از این موضوع می شود آن است که جامعه بختیاری بصورت برنامه ریزی شده از ساختار قدرت بیرون گذاشته شده است، خطر بیرون گذاشتن بختیاری از قدرت و تبدیل آن به قوم بدون میانجی ، موجب تشدید عدم مفاهمه جامعه بختیاری و حاکمیت خواهد شد و برونداد این مسئله سرخوردگی و آسیب پذیری نخبگان ومیانجیان محلی از یک سو
و باز شدن راه به سمت سویه های رادیکالیسم وقربانی شدن مردم عادی خواهد شد.
اینک که در آستانه انتخابات محلی قرار داریم ، خوب است که مهندسان انتخاباتی و اثرگذاران و تحلیلگران پرده نشین پیش از آنکه خسارتی دیگر برای آیندگان رقم بزنند باچشمانی بازتر به مسیر پیش روی خود بنگرند و کاستی های گذشته را جبران و از تکرار اشتباهات و راه های آزموده پرهیز کنند.
علی رغم جمعیت کثیر وضعیت کلی آن است هم اکنون بختیاری هادرخبرگان رهبری کشور و استان خوزستان نماینده ای از خود ندارند
در میان‌وزرا نماینده ای ندارد
نماینده شهر بختیاری نشین ایذه از میان طایفه کهگیلویه است
نماینده جمعیت انبوه بختیاری در شوشتر سهراب گیلانی از اقلیت شوشتری است، جمعیت بختیاری دزفول نماینده (ندارد)
جمعیت بختیاری ساکن اهواز نماینده ای ندارد
از میان معاونین استاندار که از بدو انقلاب بصورت سنتی یک یاچند بختیاری وجود داشت، کسی وجود ندارد.

این خلاهای تدریجی به دلیل حذف افراد کاریزما و دارای مقبولیت اجتماعی و‌پر کردن جای آن با اشخاصی است که با خلط کردن علایق محلی، بستگان و هم شهری های خود را به سیستم اداری استان تزریق و بجای نخبگان بختیاری تحمیل کرده اند.
نتیجه:
حاکمیت باید در نظر داشته باشد که در یک استان چند قومیتی نمی توان و به صلاح نیست که یک قوم کهن و بزرگ را به حاشیه براند و سهم آن از قدرت و نمایندگی آنرا به قومیت های دیگر برونسپاری کند، تدبیر و عدالت حکم می کند که متناسب با ظرفیت اجتماعی هر یک از اقوام آنها در ساختار قدرت سهیم شوند، قوه مجریه، قوه مقننه و مجلس خبرگان رهبری بدون نماینده ای از چند میلیون بختیاری شیعه از مشروعیت وغنای لازم بی بهره خواهد ماند.
بالاخره جامعه بختیاری بخش مهمی از جمعیت استان خوزستان و رای دهندگان جنوب غرب کشور است و وقتی در میان گزینه های انتخاباتی نماینده ای نداشته باشند، نمی توان انتظار مشارکت و احساس مشروعیت داشت، قطع مسیرهای دسترسی به دلسوزان و نخبگان بختیاری ، موجب کاهش مشروعیت «امر قدرت» و خالی گذاشتن میدان برای طیف های فکری دیگر خواهد بود، تدبیر ملک در تعمیق عواطف و کاهش فاصله حاکمیت و مردم است و پشتوانه هر مشروعیتی جمعیت و نفوس انسانی است و لاغیر
نام:
ایمیل:
* نظر: