هماپرس؛
سرمقاله روزنامه ابتکار - رضا دهکی
25 روز دیگر تا پایان سال 95 باقی مانده است. سالهای ابتدایی سال 95 با گذر از شور انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری – و البته آماده شدن گروههای سیاسی برای دور دوم انتخابات مجلس دهم – همراه بود.
در عین حال تنها کمتر از سه ماه از اجرایی شدن برجام میگذشت. بیم و امیدهای این تغییرات روزهای اول سال 95 را رقم زد. حال روزهای پایانی سال 95 با بیم و امیدهای انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری و البته انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا همراه است.
ایرانیها نو شدن سال را «تحویل سال» مینامند و مسلمانان ایرانی در آغاز سال نو، دعای «حول حالنا الی احسن الحال» میخوانند؛ چیزی که از امید ایرانیان به تغییر و تحول خبر میدهد و البته تحولی که رو به بهبودی باشد. آنتوان دو سنت اگزوپری در بخشی از کتاب معروف «شازده کوچولو»یش از زبان یک سوزنبان قطار مینویسد: «انسانها هیچوقت جایی را که هستند خوش ندارند». هر چند اشاره سنت اگزوپری شاید بیشتر به سردرگمی انسان – شاید در دوران حاصل از به تعبیر داریوش شایگان، افسونزدگی جدید– باشد اما در سوی دیگر سکه میتوان آن را اصلیترین موتور محرک انسان برای حرکت دانست. حرکتی که انسان «امید» دارد رو به جلو باشد و البته الزاما همیشه همه چیز با خواست انسان همراه نمیشود.
تغییر و تحول را میتوان با دو نگاه سنجید. اگر تغییر انقلابگونه شکل بگیرد، خط تغییر، مرز مقایسه و سنجش دانسته میشود؛ اما اگر تغییر طیفگونه و ملایم انجام شود، باید آن را نقطه به نقطه سنجید. ما اکنون در گذر از دوران تغییرهای انقلابی و بروز تفکرهای اعتدالی و اصلاحی، در آستانه نقاطی برای سنجش این تغییر و تحول هستیم. سنجش تغییرات در سال 95، سنجش تحول مجلس دهم نسبت به مجلس گذشته و البته سنجش تغییر و تحول ایران در دوران چهارساله دوره یازدهم ریاست جمهوری. چنین سنجشی در روزهای پیش رو میتواند بر نگاه ما در اولین رویدادهای مهم سال 96 بسیار موثر باشد. آخر اردیبهشت 96، موعدی است که میتوان تصمیم گرفت آیا تغییر میان دو نقطه سنجش ما، تغییری مساعد و مثبت بوده است و باید به روند آن ادامه داد و یا لازم است راه را عوض کرد. مولفههای بسیاری موثر بر سنجش این تغییر نیز وجود دارد. از رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی تا انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا از متغیرهایی هستند که میتوانند بر نگاه و تصمیم ما موثر باشند.
این مقال قرار نیست تحلیل و جوابی برای این تغییر باشد، بلکه تنها دعوتی است که به جای نگاه روز به روز به رویدادها و فارغ از نگاه احساسی، مقطعی، جزیی و موردی، با نگاهی کلی و منطقی به تغییر و تحولات ایران در بازههای مطرح شده فکر کنیم و بیاندیشیم که چه انتخابی برای آینده ما، ایران و حتی جهان بهتر است. شاید آینده ما سال دیگر همین موقع در گرو تحلیلی باشد که در روزهای آینده از روزگار گذشتهمان خواهیم داشت.