tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۱۴۰۴
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۷
هماپرس:
به جرأت می‌توان گفت در سال‌های اخیر به اندازه انگشتان یک دست هم برنامه در تلویزیون تولید نشده که بتواند هیجان و موج فراگیری در بین مردم ایجاد کند. احتمالا از هر که سوال کنیم تنها گزینه‌هایی که بدون فشار آوردن آن‌چنانی به مغز در ذهنش رد می‌شود، «رادیو هفت» و «ماه عسل» است که این برنامه‌ها نیز در درازمدت خود را بین مخاطبان جا انداختند، اما از خرداد ٩٣ برنامه‌ای روی آنتن رفت که در کمتر از یک‌ماه تبدیل به پدیده‌ای فراگیر شد. اتفاقی که آخرین نمونه‌هایش برمی‌گردد به سال‌ها پیش و زمان ساخت برنامه‌هایی چون «نیمرخ» یا «کوله پشتی». 

هر چند «خندوانه» در آغاز اجرا نشان داد وام گرفته از بسیاری برنامه‌های موفق مشابه در شبکه‌های خارجی است، اما رامبد جوان و اتاق فکر خلاقش(متشکل از چهره‌هایی چون سجاد افشاریان، بزرگمهر حسین‌پور، بهرام عظیمی، محمد رضا شهیدی‌فر، مارتین شمعون‌پور، نیما تارخ، فواد صفاریان و روزبه حسین آبادی) به بهترین شکل از ویژگی‌های مثبت آن برنامه‌ها بهره جستند و خیلی سریع هویت مستقل خود را پیدا کردند. در تلویزیونی که تا پیش از این خندیدن عمدتا تنها محدود به برنامه‌های نمایشی می‌شد، تولید برنامه‌ای ترکیبی با محوریت خنده آن هم به این سبک و سیاق اتفاق مهمی بود. سری اول برنامه از هر جهت اتفاق تازه‌ای را در تلویزیون رقم زد. 

برای نخستین‌بار برنامه‌ای در تلویزیون روی آنتن رفت که هدفش تنها افزایش خنده در زندگی روزمره مردم و آموختن شاد بودن به آنها بود. ویژگی‌هایی چون خواندن شعر و آواز، نوع گفت‌وگوی خاص و صمیمی با انواع و اقسام میهمانان و ساختن میان‌برنامه‌هایی خلاقانه که محصول اتاق فکر پرانرژی آن است در کنار خلق شخصیت بانمکی به نام «نیما» که سهم عمده‌ای در موفقیت‌های سری اول داشت، همگی دست به دست هم داد تا نخستین مجموعه «خندوانه» با آن‌که از شبکه غیرسراسری و تازه تاسیس «نسیم» پخش شد، تبدیل به موج بزرگی شود که روسای همیشه محتاط و مخالف در زمینه ستاره‌سازی صداوسیما را مجاب کند مجوز ادامه تولید برنامه را صادر کنند. آن هم با همکاری و همراهی بیشتر- حداقل علی‌الظاهر- و کمتر از ٥ماه بعد سری دوم برنامه هم با کمی بدقولی اما به مراتب بهتر و پخته‌تر از سری اول از اواخر فروردین ٩٤ روی آنتن رفت. پررنگ بودن بخش استندآپ کمدین با حضور چهره‌های شاخص عرصه طنز که برای نخستین‌بار در تلویزیون تجربه می‌شد، حضور پدیده نوظهوری به نام «جناب‌خان»، پخش گزارش‌های خاص و بانمک از نقاط مختلف ایران و جهان و حفظ وزنه میهمانان برنامه -که به دلیل محدودیت‌های موجود در تلویزیون کار بسیار سختی است - و از همه مهم‌تر ورود به مقوله‌های مهم اجتماعی و اخلاقی ازجمله افزایش مصرف‌گرایی، اعتیاد، افزایش عصبانیت و افسردگی توأمان و روند رو به رشد بداخلاقی‌های مجازی که این روزها تبدیل به آسیب‌های اجتماعی مهمی شده‌اند، بخشی از مهم‌ترین ویژگی‌های «خندوانه» در سری دوم است. اما چه عواملی باعث محبوبیت «خندوانه» شده‌ است و این برنامه با ویژگی‌های خاصش چه تاثیراتی بر جامعه گذاشته یا می‌تواند بگذارد؟ پاسخ به سوال اول را به ١٠ بخش مختلف تقسیم کرده‌ایم و هر کدام را به اختصار توضیح می‌دهیم. برای یافتن پاسخ درست درخصوص سوال دوم هم به سراغ ٢ جامعه‌شناس و یک کارشناس مسائل تربیتی رفته‌ایم.

تاکید بر خندیدن

«ما قراره ٢٥ ثانیه هر شب بخندیم، همین جور الکی». رامبد جوان تقریبا هر شب این جمله را می‌گوید و بعد از علوم اثباتی بهره می‌گیرد و دلیل می‌آورد که حتی خنده مصنوعی هم تاثیر مثبتی بر انسان دارد. راست می‌گوید بسیاری از مهم‌ترین پژوهشگران در معتبرترین دانشگاه‌های سراسر جهان انواع و اقسام آزمایش‌ها را انجام داده‌اند تا نکته‌ای را که جوان در ابتدای هر برنامه‌اش به آن اشاره می‌کند، ثابت کنند. مثلا یکی از جالب‌ترین و مهم‌ترین نمونه‌های این‌گونه آزمایش‌ها برمی‌گردد به تحقیق تیم پژوهش پروفسور کیمورا در بیمارستان كورآشیكی در استان اوكایاما در غرب ژاپن. پروفسور یوجی كیمورا، استاد دانشگاه كانسای كه از پژوهشگران پیشگام در زمینه رابطه خنده و سلامتی در ژاپن است، در دوران جوانی به‌طور سهوی قارچی می‌خورد كه خنده‌آور بوده و درآن زمان نمی‌توانسته جلوی خنده خود را بگیرد. شادابی ناشی از خنده كه درآن زمان احساس كرده برای او بسیار جالب بوده و تصمیم می‌گیرد در زمینه تاثیرات خنده روی جسم آدمی دست به تحقیق و پژوهش بزند. نتیجه یکی از پژوهش‌های او شگفت‌انگیز است. تیم او ٦ نفر را در حالت خندان به مدت ٢ ساعت در اتاقی قرار دادند، بعد از آنها آزمایش خون گرفتند و آن را با خون گرفته شده از آنها در پیش از آزمایش خنده، مقایسه كردند. نتیجه این آزمایش نشان داد كه در خون این ٦ نفر فعالیت سلول «ان .كی» كه نوعی سلول پادتن(پروتیینی موجود در سلول‌های بدن) در بدن است، رو به افزایش رفته است. او و تیمش از این آزمایش نتیجه گرفتند حتی اگر خنده مصنوعی و از ته دل هم نباشد، به‌طور فیزیكی نیروی مقاومت بدن افزایش می‌یابد. به اعتقاد آنها این موضوع ناشی از حركت عضلاتی است كه هنگام خنده به جنبش افتاده و روی دستگاه‌های درونی بدن تاثیر می‌گذراد؛ این وجه علمی ماجرا. از آن طرف در ایران خنده یکی از مهم‌ترین نیازهای فعلی مردم است؛ مردمی که زیر بار فشارهای متعدد اقتصادی وارده از داخل و خارج دوان‌دوان مشغول فعالیت‌های فشرده روزمره هستند تا بتوانند دخل و خرجشان را یکی کنند. نتیجه این حجم فعالیت، خستگی بیش از اندازه‌ای است که فرصت‌های آن‌چنانی برای اصطلاحا در کردنش وجود ندارد. این خستگی خود باعث بروز مشکلات متعددی در زندگی شخصی و اجتماعی افراد می‌شود. جمع شدن این مشکلات باعث به‌هم‌ریختگی روحی و درنهایت بروز آن به شکل تنش‌های مختلف در بطن جامعه است. در چنین شرایطی «خندوانه» تمرکز خود را می‌گذارد تا مردم را بخنداند یا شاید در دایره‌ای گسترده‌تر تلاش می‌کند مخاطبانش را بانشاط‌تر کند. در این راه از انواع و اقسام روش‌های خلاقانه هم بهره می‌گیرد. مهم‌ترین دلیل موفقیت «خندوانه» در این نکته نهفته که اتاق فکر آن به‌خوبی دریافته برای شاد کردن مردم روش‌های متفاوتی وجود دارد. روش‌هایی کاملا مبتنی بر خوش‌سلیقگی، دست بالا گرفتن و احترام به شعور و سلیقه مخاطب و بهره‌مند از جذابیت‌های کافی برای همراه کردن مردمی که نشان داده‌اند خنداندن آنها به روش‌های مجاز خیلی سخت است. روش‌هایی که پیش از این یا اجازه‌اش در تلویزیون داده نشده یا آنها که برنامه تولید کرده‌اند چندان تمایلی برای کندوکاو در این زمینه و اجرا کردنش نداشته‌اند.

اجرای رامبد جوان

آن زمان که اعلام شد قرار است رامبد جوان اجرای «خندوانه» را برعهده داشته باشد، تقریبا ذهنیت این بود که باز هم چهره‌ای از بازیگران هوس تجربه یک زمینه کاری جدید را کرده و احتمالا جوان هم همانند بسیاری از هم‌صنفان خود که قبلا این مسیر را پیموده‌اند نمی‌تواند دوام آنچنانی در این حیطه داشته باشد. اما با شروع «خندوانه» همه معادلات به هم ریخت، رامبد جوان در «خندوانه» اجرا نمی‌کرد. او به این نتیجه رسیده بود برنامه‌ای که بیش از یک‌دهه در فکر ساختش بوده ریزه‌کاری‌هایی دارد که شاید تنها خودش بتواند آنها را دقیق و درست اجرا کند. درواقع جوان که طراح اصلی برنامه است با اجرای برنامه خستگی بیشتری به خودش تحمیل کرد اما ترجیح داد بار استرس این مسأله که ممکن است با حضور یکی دیگر آنچه در ذهن دارد تمام و کمال جلوی دوربین پیاده نشود را به دوش نکشد. جوان با این‌که کمدین است و اساسا ارتباط خوبی با خنده دارد اما تلاش کرده از قالب همیشگی‌اش خارج شود و نه به‌عنوان یک کمدین که به‌عنوان رامبد جوان جلوی دوربین برود. مهم‌ترین ویژگی جوان در اجرای برنامه خارج شدن از رسوم همیشه دست و پاگیر مجریان این‌گونه برنامه‌هاست. تحرک زیاد جوان در اجرا و خنده و شوخی‌های بی‌حد و مرز با حاضران در استودیو و مهمانانش البته با رعایت تمام مرزهای اخلاق و ادب مهم‌ترین ویژگی اجرای او در خندوانه است. جوان برای اجرای برنامه دست به ریسک بزرگی زد و تقریبا تمام قالب‌های اجرا را شکست. پیش از این شاید تنها محمود شهریاری   توانسته بود تا این اندازه به مخاطب نزدیک شود و گام به گام در کنار او حرکت کند. موضع جوان نسبت به مخاطب در اجرای «خندوانه» برگ برنده مهم او در برقراری ارتباط با عموم مردم است. در چنین برنامه‌هایی عموما مجریان موضعی بالا به پایین نسبت به مخاطبان دارند و سعی می‌کنند فاصله‌ای مشخص شده را با مردم حفظ کنند. گاهی حتی مجری سعی می‌کند به مخاطب بفهماند که از او بالاتر است یا لطف کرده که در این موقعیت با او همکلام شده یا فرصتی به مردم داده که او را تماشا کنند اما جوان سعی کرده در اجرای خود مقابل هیچ‌کسی نباشد؛ به همین دلیل در بسیاری مواقع او بدون هیچ ترسی در کنار مخاطبانش می‌نشیند و با آنها شوخی هم می‌کند. هر چند این نوع اجرا انرژی زیادی از جوان می‌گیرد و گاهی در برخی برنامه‌ها انرژی تحلیل‌رفته‌اش خود را نشان می‌دهد اما او تمام تلاش خود را می‌کند تا از استانداردی که خودش تعیین و عملی کرده خارج نشود. جوان تلاش زیادی می‌کند انرژی مورد نیاز برنامه‌اش را از همه عوامل بگیرد، گاهی موفق می‌شود و گاهی نه. گفت‌وگوهای او با میهمانان برنامه به‌شدت تابع اتمسفری است که میهمان او در ابتدای ورودش ایجاد می‌کند. اگر میهمان با جوان همراهی کند - اتفاقی که او به‌عنوان طراح و مجری «خندوانه» می‌خواهد رخ می‌دهد - او با خیال آسوده از این‌که میهمان برنامه فضا را به درستی درک کرده به سراغ کار خودش می‌رود اما زمانی که یخ میهمان برنامه باز نمی‌شود، جوان مجبور است جور او را هم بکشد که این مسأله عموما باعث شده نتیجه نهایی چندان دلچسب از کار درنیاید. خود او هم در مصاحبه‌های متعددش با رسانه‌ها بارها بر این نکته تاکید کرده که حال و انرژی میهمان برنامه نقشی تعیین‌کننده در اجرا و کنش او دارد. در کل رامبد جوان با همه گیر و گرفت‌هایی که در اجرا دارد و کاملا هم طبیعی است، به‌خوبی توانسته مرز بین شاد و بانشاط بودن و لودگی را حفظ کند، این مهم‌ترین نکته اجرای او در «خندوانه» است.

پدیده جناب‌خان

پس از پیروزی انقلاب در سینما و تلویزیون عروسک‌ها برگ برنده مهمی بوده‌اند و عموما یکی از دلایل موفقیت هر برنامه یا محصولی لقب گرفته‌اند. «کلاه قرمزی و پسرخاله» و باقی عروسک‌های اضافه شده به تیم اولیه، عروسک‌های «شهر موش‌ها»، «زی‌زی‌گولو»، عروسک‌های «خونه مادربزرگه»، «سنجد»، «هادی و هدی»، عروسک‌های «دزد عروسک‌ها» یا «گربه آوازه‌خوان» و حتی «مجید دلبندم» از مهم‌ترین عروسک‌های تاثیرگذار سینما و تلویزیون بوده‌اند که هر زمان وارد گود شده‌اند توانسته‌اند بیش از هر انسان زنده‌ای مخاطب جذب کنند. «جناب‌خان» هم دقیقا در همین زیر مجموعه قرار می‌گیرد البته با چند تفاوت عمده. از «جناب‌خان» اولین‌بار در مجموعه کمتر دیده‌شده «کوچه مروارید» رونمایی شد، مجموعه‌ای که رامبد جوان هم یکی از بازیگرانش بود. محمد بحرانی که پیش از این به‌خوبی از عهده صدا‌پیشگی ٢ شخصیت «ببعی» با محوریت زبان انگلیسی و «آقای همساده» با محوریت لهجه شیرازی در مجموعه «کلاه قرمزی» برآمده بود، این‌بار با ریسک بالاتری برای «جناب‌خان» به سراغ لهجه دلنشین جنوبی رفت. البته آنها که مجموعه «کوچه مروارید» را دیده‌اند، به‌خوبی می‌دانند که آن «جناب‌خان» جز در لبوفروشی و لاف‌زنی، شباهت دیگری با «جناب‌خان» خندوانه ندارد و شاید این مهم‌ترین نقطه قوت کار محمد بحرانی باشد. بحرانی صداپیشه «جناب‌خان» نیست بلکه «جناب‌خان» را از اول خلق کرده است. او برای این عروسک شناسنامه شخصیتی ایجاد کرده، به همین دلیل «جناب‌خان» در بسیاری از الگوهای ریز رفتاری‌اش ثبات ندارد و برخلاف نمونه‌هایی مثل خودش همان که از اول بوده، نمی‌ماند. «جناب‌خان» خندوانه مرد جاافتاده، رند و آگاه به مسائل روز است که خود را زیر نقاب بهلول‌وار گونه‌ای مخفی کرده و هر آنچه می‌خواهد بگوید را در قالب شوخی‌ها و خود را به کوچه علی‌چپ زدن‌هایش به مخاطب عرضه می‌کند. «جناب‌خان» باهوش است، می‌داند که مردم هم باهوشند پس به جای آن‌که حرف‌ها و نقدهای تند و تیزش که اتفاقا همگی بوی به‌روز بودن دارند را در قالبی ارایه کند که هم خودش دچار دردسر شود و هم برنامه، سعی می‌کند خیلی ریز و با توسل به شوخی‌های به قول خودش «مویرگی» به آن نکات بپردازد. اصلا دلیل این‌که «جناب‌خان» توانسته سر شوخی و خنده را با هر کسی از رئیس‌جمهوری گرفته تا شخصیت‌های مطرح ایرانی و خارجی باز کند، یا مشکلات اجتماعی و اخلاقی جامعه اعم از فساد مالی، گرانی، مشکلات ازدواج، دستمزدهای پایین، رانتخواری، دروغگویی، بی‌اخلاقی در شبکه‌های اجتماعی و ده‌ها معضل دیگر را از زوایای مختلف طرح کند، همین زبان درستی است که در بازگویی مسائل انتخاب کرده است. میهمانان برنامه هم بیشتر از آن‌که نسبت به او گارد داشته باشند، طالبند که جناب‌‌خان با آنها بیشتر از همه شوخی کند چرا که خیالشان جمع است او حد و اندازه همه چیز را به‌خوبی می‌داند. بحرانی به‌خوبی حیطه یا رزومه کاری میهمانان برنامه را می‌شناسد و براساس همین شناخت از قبل می‌داند که با زبان «جناب‌خان» می‌تواند دست روی کدام نقاط حساس، جذاب، متفاوت و منحصربه‌فرد میهمانان برنامه‌اش بگذارد. روشی که باعث شده او تا امروز از خطر تکراری شدن مصون بماند و همیشه برگ برنده جدید برای مخاطب داشته باشد. صدا‌سازی‌های مناسب، وقت‌شناسی، حفظ مرزها و حریم‌های شوخی، هماهنگی فوق‌العاده صدا‌پیشه و عروسک‌گردان‌ها که باعث باورپذیری بیشتر رفتار او به‌عنوان یک شخصیت واقعی می‌شود و از همه مهم‌تر بی‌غل‌وغش بودن «جناب‌خان» باعث شده او از قالب عروسک اسفنجی خارج شود و به‌عنوان یک شخصیت بین مخاطبان ارج و قربی مثال‌زدنی پیدا کند. رامبد جوان هم به‌خوبی سعی کرده اندازه حضور «جناب‌خان» را حفظ کند تا مخاطب همیشه عطش دیدن او را داشته باشد، البته از حق نگذریم ظرفیت بالای مردم خونگرم جنوب و به‌خصوص آبادانی‌ها تاثیر بسیاری بر جان گرفتن «جناب‌خان» داشت. آنها نه‌تنها با شنیدن لهجه «جناب‌خان» فریاد وامصیبتا و وااسفا سرندادند، بلکه بارها حمایت خود را از او به دلیل شاد کردن مردم اعلام و حتی او را شهروند افتخاری «آبادان» کرده‌اند.

نیما


استفاده از مخالف‌خوان همیشه یکی از ابزارهای ایجاد خلق موقعیت‌های طنز و کمدی بوده، اصلا یکی از مهم‌ترین دلایل ایجاد طنز وجود تناقض است، به «لورل و ‌هاردی» دقت کنید یا در یکی از مثال‌های وطنی‌اش به حضور سیامک انصاری در آثاری مثل «شب‌های برره» یا «قهوه تلخ». از دل اختلاف بین ٢ آدم با هم یا یک نفر با چند نفر موقعیت‌های کمدی زیادی می‌توان بیرون کشید. به نظر علت حضور نیما شعبان‌نژاد یا همان «نیما»ی معروف در خندوانه هم همین موضوع باشد. نیما که گهگداری تغییر شخصیت هم داده و به «کجوک» و «بایرام» تبدیل می‌شود، مخالف‌خوان خوبی برای رامبد جوان است. او مدام ساز مخالف می‌زند. به‌عنوان مثال اگر رامبد جوان بگوید الان شب است، می‌گوید خورشید را نمی‌بینی؟ این میزان مخالف‌خوانی اگر به اندازه باشد، تبدیل به بخش ارزشمندی در زمینه ایجاد جذابیت در یک برنامه می‌شود. حفظ اندازه کافی برای حضور «شخصیت» نیما، موفقیت اصلی رامبد جوان و نیما شعبان‌نژاد است. نیفتادن در دام لودگی و خنداندن به هر قیمت باعث شده نیما بتواند جایگاه خوبی در بین عموم مخاطبان برنامه پیدا کند. او حتی در قالب شخصیت نیما سعی می‌کند تا جایی که می‌تواند جدی باشد و نخندد. همین تلاش برای جدی بودن باعث می‌شود مخاطب بتواند او را همچون یک آدم فرانمایشی با ٢ ویژگی تخس و شیطان بودن پذیرفته و راحت‌تر با او ارتباط برقرار کند. شعبان‌نژاد با همین مخالف‌خوانی‌ها موضوعات مطروحه اجتماعی را به افراط یا تفریط می‌کشد که نمایش نتایج این صفر و صدی بودن در قالب یک سری دیالوگ مفرح باعث بیشترین تاثیرگذاری در ناخودآگاه مخاطب می‌شود.

     درگیر کردن مستقیم مردم

بی‌شک مهم‌ترین ویژگی «خندوانه» حضور مردم عادی در استودیو برنامه است. ابتدا به یک نکته جالب اشاره کنیم. در سراسر جهان مردم برای ورود به استودیوی برنامه‌هایی از این دست باید از جیب هزینه کنند. آن طرف آنقدر حضور در این برنامه‌ها جذاب و خاطره‌انگیز است که مخاطب درست شبیه رفتن به سینما یا تئاتر حاضر می‌شود برای حضور در آن پول بپردازد. با این حال برنامه‌سازان آن طرف به‌خوبی می‌دانند برگ برنده هر برنامه‌ای حضور همین مردم است، پس فضایی فوق‌العاده برایشان فراهم می‌کنند. حضور مردم عادی در هر برنامه‌ای به شکلی ناخودآگاه باعث ایجاد نزدیکی مخاطب پای تلویزیون با آن برنامه می‌شود. شاید بگویید خب این همه برنامه در تلویزیون ساخته می‌شود که مردم هم در آنها حضور دارند. درست است، اما مشارکت مردم در آن برنامه‌ها تقریبا صفر است و صمیمیتی بین آنها در قالب یک تیم تماشاگر وجود ندارد. آنها فقط مامورند که گوش دهند یا نهایتا به دستور مجری کسی را تشویق کنند. در بسیاری از این برنامه‌ها حتی یک صدا از مردم حاضر در استودیو نمی‌شنوید، اما در خندوانه ماجرا فرق می‌کند. مردم این‌جا همه با هم می‌خندند، سوال می‌پرسند، دست می‌زنند، آواز می‌خوانند، پیر و جوان، زن و مرد. ضمن این‌که آنها مردمی عادی هستند. یکی چادری است، یکی با شلوار جین آمده، یکی با پیراهن راه‌راه یکی با چهارخانه و یکی هم با کت و شلوار. آنها هر شغلی می‌توانند داشته باشند، اما کاملا عادی و از بطن جامعه انتخاب شده‌اند. هر چند باید برای درست اجرا شدن برنامه مراحل هماهنگ شدن را با رعایت چند دستور مشخص تحمل کنند، اما در اصل آنها هستند که برنامه را اداره می‌کنند. با ابراز خنده یا هیجان به مجری و مهمانش می‌فهمانند که اوضاع چگونه پیش می‌رود. با تشویق کردن‌هایشان به برنامه هیجان می‌دهند یا گاهی با واکنش‌های ناگهانی‌شان روند اجرای یک بخش را عوض می‌کنند. مهم‌ترین برگ برنده خندوانه استفاده درست از افراد داخل استودیو است و جوان به‌خوبی می‌داند که به هیجان آوردن آنها یعنی طی کردن بخش مهمی از مسیر به هیجان آوردن مخاطبان در خانه.

دکور برنامه

به دکور برنامه دقت کنید؛ ترکیبی از رنگ‌های قرمز، سبز، آبی، نارنجی و سفید؛ تلفیق درستی از آرامش و هیجان. درحالی‌که دکورهای برنامه‌های تلویزیون ایران جز در موارد معدود از فقر سلیقه، زیبایی‌شناسی و حتی هدفمند بودن رنج می‌برند، خنداونه وقت و سلیقه کافی برای رنگ‌بندی و ساخت دکورهای خود صرف کرده است. در روانشناسی رنگ‌ها از قرمز براي تحريك بدن و ذهن و افزايش تمركز، از نارنجي براي بالا بردن سطح انرژي و از آبي براي كاهش درد استفاده می‌شود. رنگ سبز باعث كاهش استرس و رنگ سفید باعث آرامش و داشتن احساس رهایی است. این رنگ‌ها را به شکل ترکیبی در دکور برنامه «خندوانه» شاهد هستیم. جالب‌تر این‌که ترکیب رنگ‌ها در دکور سری اول بسیار متفاوت‌تر از سری دوم است و همین باعث شده حال و هوای برنامه هم به شکل جالبی تغییرات محسوسی داشته باشد. مهم‌ترین تغییر در رنگ‌بندی سری اول و دوم هم رنگ کف استودیو است، در سری اول قرمز و در سری دوم آبی. از طرفی وجود لوگوی خندان برنامه در گوشه به گوشه استودیو تاثیر ناخودآگاهی بر افزایش خندیدن مخاطب می‌گذارد. قطعا همان مدل - و نه حتما همان اندازه- تاثیری که مخاطب داخل استودیو در شکل زنده‌اش از رنگ‌بندی دکور برنامه می‌پذیرد، مخاطب پای تلویزیون هم می‌گیرد.

ریتمیک بودن

خندوانه از معدود برنامه‌های آهنگین تلویزیون است. شنیدن متن یا ریتم آهنگ‌هایی مثل «بخند، خندوانه» یا «چیکو چیکو چیکو» از دهان مردم، نشان می‌دهد قلاب خندوانه بین مردم گیر کرده است. تا قبل از حضور «جناب‌خان» ریتم برنامه بر دوش آهنگ‌خواندن‌های دسته‌جمعی بود، اما الان «جناب‌خان» با حال و هوای جنوبی‌اش و موسیقی خاص آن اقلیم هم به بالاتر رفتن هیجان و ریتم برنامه کمک کرده و هم باعث بیشتر شدن تنوع در گزینه‌های شادی و پایکوبی برنامه شده است. موفق‌ترین برنامه‌های مخاطب‌پسند تلویزیونی در سراسر جهان از قدرت ریتم، هیجان اجرای موسیقی و خواندن آهنگ و آواز برای جذاب کردن برنامه‌هایشان بهره می‌گیرند. خب آنها با توجه به عرف و فرهنگی که دارند از گزینه‌های متفاوت‌تری در این زمینه استفاده می‌کنند و اتاق فکر خندوانه هم با توجه به خط قرمزهایی که حتما به‌خوبی می‌شناسند، از روش‌های خاص خود بهره می‌برد. ریتم در هر برنامه که بخش عمده‌ای از آن را موسیقی تشکیل می‌دهد، هر اندازه که بالاتر باشد و در ضمن آسیبی به ماهیت برنامه نزند، می‌تواند هیجان زیادی در مخاطب ایجاد کند. ایجاد نشاط، عادی‌ترین یا شاید کمترین تاثیری است که از ریتم بالا و هیجان جاری در یک برنامه عاید مخاطبانش می‌شود، البته گاهی دُز این هیجان در خندوانه کم و زیاد می‌شود که نسبت به تجربه و محدودیت‌های تیم تولید این برنامه، خطاهایی قابل اغماضند و قطعا در صورت تولید سری‌های بعد برای برخی از این کم و زیاد شدن‌ها فکر اساسی خواهد شد یا امیدواریم بشود.

کمپین‌ها

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های خندوانه این است که مخاطب خود را رها نمی‌کند. ایجاد و حمایت از کمپین‌های اجتماعی مثل «قطره قطره» با محوریت مصرف درست آب یا جنبش «ضد زرد» یا «حفاظت از محیط‌زیست مجازی» نشانی از این موضوع است. «خندوانه» به‌خوبی می‌داند در قبال مخاطبانی که جذب کرده، فارغ از بانشاط کردن آنها، یک سری مسئولیت‌های جدی اجتماعی هم دارد. حمایت و حتی تشکیل کمپین‌های مختلف در این برنامه شاید به نوعی ادای همان دین اجتماعی باشد. برنامه‌ای که هدفش بانشاط کردن عمومی جامعه است باید به سراغ بحران‌هایی که می‌تواند خطر بزرگی برای از بین بردن این نشاط همگانی باشد، برود و خطر آنها را با همان زبانی که مخاطب را به نشاط فرامی‌خواند به او گوشزد کند. تلاش جوان و تیمش تا امروز همین بوده است. این‌که به‌عنوان یک برنامه تلویزیونی تا چه اندازه می‌تواند در دور کردن مردم از این خطرات موفق باشد، بحثی است که ترجیح دادیم با کارشناسان مطرح کنیم و نظرات آنها را در همین گزارش خواهید خواند. اما فارغ از نظرات موافق و مخالف، نفس حرکت خندوانه به این سمت، خود اتفاق مهم و بزرگی است. آن هم در دوره‌ای که به جای هشدار درباره خطرات مهم و جدی جاری در جامعه، همه چیز خلاصه شده در دعواهای سیاسی.

مهمان‌های خاص

رامبد جوان در زمینه مهمان‌های برنامه‌اش تا امروز توانسته هوشمندانه از خطر تکراری شدن فرار کند، درحالی‌که قاعدتا او از حضور بسیاری از چهره‌های محبوب مردم به دلیل سیاست‌های خاص تلویزیون محروم است و بسیاری از چهره‌ها هم تمایلی به دیده شدن در قاب تلویزیون ندارند. کار جوان در نگاه اول بسیار سخت و شبیه یک ماموریت غیرممکن است، اما او توانسته با حفظ تنوع و ایجاد ریتم مناسب بین مهمان‌های شناخته‌شده و نه چندان مطرح، محدودیت‌ها را از چشم همه مخفی کند، یک‌بار با دعوت از افغان‌‌های مقیم ایران، یک‌بار با دعوت از خارجی‌های ساکن ایران، یک‌بار با دعوت از کارمندان مترو، بار دیگر با دعوت از بچه‌های معلول یا عکاسان خبری یا حتی بیماران «ام‌اس»، جوان سعی کرده کمبودهای خود در زمینه دعوت از مهمان‌ها را جبران کند. مهمان‌های غیرسلبریتی او که چندان شناخته شده نیستند، عموما با هدف‌های خاص انتخاب می‌شوند. موضوع داغ روز یا هفته می‌تواند تاثیر زیادی در دعوت برخی مهمان‌ها بگذارد. رنگ‌بندی میهمانان برنامه همیشه غافلگیرکننده و طیف وسیعی از آدم‌ها را در برمی‌گیرد. شاید این از معدود دفعاتی باشد که محدودیت ایجاد شده توسط تلویزیون تبدیل به فرصتی برای (درست) متفاوت بودن باشد.

استندآپ کمدین

این ایده باید سال‌ها پیش در تلویزیون جا می‌افتاد. حضور استندآپ کمدین در یک برنامه تلویزیونی یکی از بزرگ‌ترین دلایل محبوبیت هر برنامه‌ای است؛ کما این‌که سالی صدها‌هزار دلار در برنامه‌های مختلف تلویزیونی سراسر جهان هزینه صرف می‌شود تا به مدت چند برنامه یا با قراردادی طولانی‌مدت یک استندآپ کمدین مطرح یا بااستعداد به اجرا بپردازد. استندآپ کمدین‌ها عمده موفقیت خود را از هجو زندگی روزانه خودشان و دیگران به دست می‌آورند. بهترین استندآپ کمدین‌ها در سراسر جهان، عمیق‌ترین آنها به لحاظ شخصیتی و فکری هستند. از وودی آلن و رابین ویلیامز تا جری ساینفلد و لویی.سی.کی. از آن‌جا که معمولا آنها تلخ‌ترین یا احمقانه‌ترین مسائل روزمره در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به زبانی طنز بازگو می‌کنند، به‌راحتی می‌توانند بر مخاطبی که خودش هم احتمالا با برخی از آن مسائل از نزدیک برخورد داشته، تأثیر بگذارند. در ایران به دلیل برخوردار بودن مردم از قریحه طنز ذاتی،‌ استندآپ کمدی می‌توانست جایگاه بسیار خوبی داشته باشد، اما از آن‌جا که در ایران هر گونه شوخی‌ای می‌تواند به‌سرعت به همه بربخورد و حتی رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد، این بخش از هنر کمدی که کنترل و هدایتش به مراتب مشکل‌تر از آثار نمایشی است، مغفول واقع شده بود تا این‌که خندوانه با رعایت تمام جوانب احتیاط و با بهره‌گیری از برخی بازیگران کمدی محبوب، قدم در این مسیر گذاشت. البته پیش از این چندبار تلاش‌هایی در برخی برنامه‌ها مثل «رادیو هفت» برای جا انداختن استندآپ کمدی شده بود که نتیجه فراگیری نداشت. خب دیگر نیازی به توصیف و اقبال مردم به استندآپ کمدی‌های خندوانه نیست. استقبال غافلگیر‌کننده مردم از برگزاری مسابقه «خنداننده برتر» به تنهایی می‌تواند برهان قاطعی بر محبوبیت این گونه کمدی در بین مخاطبان ایرانی باشد. هر چند هنوز کمدین‌های ما توان اجرای استندآپ حرفه‌ای را ندارند و قطعا بسیاری از آنها جای کار زیادی برای درک کامل این هنر دارند، اما همین که «خندوانه» توانست شکلی رسمی به این گونه کمدی در تلویزیون دهد، اتفاق بسیار مهم و بزرگی محسوب می‌شود. 

*شهروند
نام:
ایمیل:
* نظر: