tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۳۱۳۱
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۲:۲۱
اگر مشکلاتی مثل آب و محیط زیست نخواهد به ما تلنگر بزند که راهی را که آمده ایم اشتباه بوده است، پس دیگر چه چیزی باید به همه ما تلنگر بزند/ سقف مجاز استفاده از منابع آب ۴۰٪ است و حد عادی آن ۲۰٪ است، متاسفانه الان در کشور ما برای صد درصد منابع آب، مصرف تعیین شده است.

میزگرد بررسی بحران آب خوزستان، از طرف انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه شهید چمران اهواز، در روز پنج شنبه ۳۱ تیرماه به صورت مجازی با حضور آقای دکتر محمود صادقی دبیر کل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه های کشور، دکتر محمد رعایایی دبیر انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه های خوزستان، آقای دکتر مهدی قمیشی رئیس دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز و دکتر محمدعلی بنی هاشمی، دانشیار دانشگاه تهران، برگزار گردید.

در ابتدای مراسم، آقای دکتر محمد رعایایی، به شرکت کنندگان و سخنرانان مراسم، خوش‌آمدگویی گفتند و به دلایل ضرورت برگزاری این نشست پرداختند.

دکتر بنی هاشمی، دانشیار دانشگاه تهران، ضمن اظهار همدردی با دردهای مردم خوزستان، بیان کردند:

عرض اصلی بنده این است که رسیدن به چنین نقطه ای از جنبه های مختلف قابل پیش بینی بوده است و اگر مشکلاتی از این نوع که الان در خوزستان با آن روبرو هستیم پیش نیاید جای تعجب دارد.

از منظر نوع حکمرانی که ما در کشور به طور کلی و در بخش آب به طور خاص داریم، پیش نیامدن مشکل جای تعجب دارد. از منظر داده های اقلیمی و هیدرولوژیکی هم وضع همین طور است. یعنی بروز مشکلات جدی که در حال حاضر در خوزستان با آن روبرو هستیم کاملا منتظره هست.

از منظر داده ها: اطلاعاتی که عرض میکنم برگرفته از فایل ارائه ای است که امروز صبح سرکار خانم دکتر زهرایی در نشست دیگری در همین رابطه ارائه فرمودند.ما در سالهای اخیر شاهد کاهش میزان بارش سالیانه استان خوزستان، کاهش آورد رودخانه های کارون و کرخه، افزایش دمای متوسط استان خوزستان، افزایش تبخیر و تعرق پتانسیل سالیانه استان خوزستان، افت کیفیت آب تمامی رودخانه های استان خوزستان و حتی در مواردی افزایش هدایت الکتریکی آب رودخانه ها بیشتر از حد مجاز استاندارد شوری مصارف کشاورزی و بروز مشکلات کمی و کیفی مشابه در منابع آب زیر زمینی استان خوزستان بوده ایم.

به طور خاص در حوضه رودخانه کرخه که در حال حاضر شاهد بروز مشکلات و تنش های جدی هستیم، حجم ذخیره سد کرخه از پاییز ۱۳۹۹ به زیر ۳ میلیارد متر مکعب و حجم ورودی به مخزن سد کرخه از ابتدای فروردین ماه ۱۴۰۰ به شدت کاهش یافته و گفته می شود که حتی از بدبینانه ترین پیش بینی ها هم کمتر بوده است. لذا حداقل از فروردین ۱۴۰۰ وقوع مشکلات جدی در حوضه پایین دست سد کرخه کاملا منتظره بوده است.

از سوی دیگر شاهد این بودم که پس از وقوع سیلاب های فروردین ۱۳۹۸ و پر شدن مخازن سدها، مصوبه قبلی مبنی بر ممنوعیت کشت برنج در خارج از استانهای گیلان و مازندران لغو شد. در نتیجه شاهد افزایش نیاز آبی کشاورزان استان خوزستان برای کشت برنج که محصولی کاملا آب بر هست بودیم.

این مورد آخر نمونه‌ای از بی‌توجهی سیاسیون به نظرات کارشناسی است. از همین نقطه به سراغ نوع حکمرانی غلط ما در کشور می‌رویم که نمی‌تواند نتیجه‌ای جز بروز مشکلاتی از این دست داشته باشد.

از بزرگی نقل است که متاسفانه به جایی ­رسیده‌­ایم که سقف خواسته‌های ما از حاکمیت، رعایت کف عقلانیت است! منظور از کف عقلانیت باور به کار کارشناسی، برنامه‌ریزی و رعایت قانون است.

حکمرانی صحیح نیازمند فراهم شدن بستری از عقلانیت است. به تعبیر یکی دیگر از بزرگان، فیل را نمی‌­توان سوار پراید نمود. لذا باید با پایبندی به لوازم عقلانیت پراید را تبدیل به یک کامیون قوی نماییم. باز به تعبیر وام گرفته شده از ایشان، مسائل کلان ما آنقدر سطحی شده است که متخصصان هم حرف پیچیده ای برای بیان ندارند جز این که به لوازم عقلانیت پایبند باشید.

در یک بیان ساده، عقل اقتضا میکند که به آن چه می­دانیم عمل کنیم. در خصوص حکمرانی خوب آب، احکام ساده عقل ما چیست و چه می­دانیم؟ ( برخی موارد کلی است و به حکمرانی آب اختصاص ندارد.)

  • از نتایج حاصله مشخص است که رویکرد­های گذشته جوابگوی حل مسائل ما در بخش آب نبوده و نیازمند تغییر رویکرد بوده و البته باید هزینه این تغییر رویکرد را بپذیریم.

  • آب و مدیریت آن یک موضوع چند وجهی، بین رشته­ای و فراسازمانی است.

  • دخالت مسائل غیر کارشناسی در تصمیم گیری های کارشناسی کاری خلاف عقل است که می­تواند فاجعه بار باشد.

  • حل مسئله آب نیازمند همه جانبه نگری است.

  • حل مسئله آب نیازمند مشارکت جدی و فعال مردم است.

  • حل مسئله آب بدون مشارکت سازمان های مردم نهاد امکان پذیر نیست.

  • برای جلب مشارکت مردم و سازمان­های مردم نهاد باید به آنها باور و اعتماد داشت و متقابلا باید بتوان اعتماد آنها را جلب کرد.

  • به منظور حل مشکلات موجود نیازمند اجماع سیاسی، کارآمدی اقتصادی، همبستگی اجتماعی، تعامل سازمانی و به اشتراک گذاشتن داده ها و اطلاعات و شفافیت هستیم.

ما در حکمرانی خود تقریبا به هیچ یک از موارد فوق پایبند نیستیم. مثلا در بند ۲ اشاره شده است که موضوع مدیریت آب فراسازمانی است. ما در کشور شورای عالی آب داریم که نهادی فراسازمانی و فرا قوه ای است به نحوی که اعضای آن نه فقط از سازمانهای مختلف دولتی هستند بلکه شاهد حضور اعضایی از سایر قوا هم هستیم. متاسفانه دولتهای مختلف به اندازه کافی به این شورا اهمیت نداده اند. این شورا در مجموع ۴۲ جلسه تشکیل داده است که ۳۵ جلسه آن در دوره ۸ ساله دولت آقای روحانی بوده است ولی از این ۳۵ جلسه فقط ۱۱ جلسه آن در دوران مدیریت جناب آقای دکتر اردکانیان بوده است.

ایشان به جای تقویت شورای عالی آب و اصلاح ساز و کارهای آن اقدام به تشکیل کارگروه ملی سازگاری با کم آبی کرد. این کارگروه می توانست ذیل شورای عالی آب تشکیل شده و همزمان سازو کار شورا به نحوی تقویت و اصلاح شود که نقائص آن رفع شود. در سازو کار فعلی شورای عالی آب عملا سایر نهادها و وزارت خانه ها حس می کنند که این شورا به ابزاری در دست وزارت نیرو برای اعمال نظرات خود به نام شورا شده است. بنده در فرآیند بررسی سد گتوند تا حدی شاهد بودم که این تلقی به نسبت درست است.

از جمله موارد هشتگانه فوق بحث توجه به نظرات کارشناسی است. در نشست دیگری که صبح امروز در خدمت سرکار خانم دکتر بنفشه زهرایی، جناب آقای دکتر جمال محمد ولی سامانه و جناب آقای دکتر محسن ناصری بودیم، آقای دکتر سامانی یکی از مشکلات جدی کشور را حاکمیت اقتصاد سیاسی عنوان فرمودند. یعنی سیاست بر اقتصاد ما هم حاکم است و به نظرات کارشناسی اهمیت چندانی داده نمی شود. همین داستان لغو ممنوعیت کشت برنج نمونه از آن است.

ما به مردم و سازمانهای مردم نهاد اعتماد کافی نداریم و به طور جد در تلاش برای جلب مشارکت آنها نیستیم. از جمله دیگر لوازم عقلانیت اطلاع‌رسانی و شفافیت است. در همین بحران اخیر ما فقط شاهد بودیم که مسئولان آمدند و گفتند که ما قرار است برای حل مشکل این اقدامات را بکنیم ولی توضیح ندادند که چرا این مشکل پیش آمد و آیا غافل گیر شدند یا خیر و اگر غافل گیر نشدند، چه پیش بینی های برای جلوگیری، کاهش و رفع مشکل کرده بودند.

یکی از دیگر مشکلات ما در کلان حکمرانی به رسمیت نشناختن حق اعتراض است. این مورد فقط محدود به حق اعتراض نسبت به کم آبی نیست. هر گونه اعتراضی بلافاصله امنیتی تلقی می شود و میدانیم که بعد از امنیتی شدن چه نوع برخوردی با معترضین انجام می شود.

در ادامه برنامه دکتر مهدی قمیشی، رئیس دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز بیان کردند:

مشکلی که در مساله آب داریم دیدگاه حاکم بر منابع آب است. در دنیا چهار دیدگاه وجود دارد. دیدگاه های مبتنی بر اکوهیدرولوژی، مبتنی بر تجارب جهانی و دیدگاه های مهندسی ساده نگر و دیدگاه دسترسی برابر به آب است ولی بهترین دیدگاه، دیدگاه اکوهیدرولوژی است که کاملا علمی است که گفته می شود که هر حوضه آبی دارای یک رفتار اکولوژی است.

متاسفانه در مملکت ما این دیدگاه حاکم نیست. دیدگاهی که در مملکت ما بیشتر حاکم است دیدگاه مهندسی ساده نگر است. در دیدگاه دسترسی برابر به آب، اعتقاد به این است که همه استان ها با اقلیم های مختلف، باید دسترسی برابر داشته باشند. در مورد بحران اخیر کم آبی در خوزستان باید گفت: آورد آب کرخه و کارون نسبت به سال های گذشته کاهش پیدا کرده است. ناشی از این خشکی هیدرولوژیکی، خشکی در بخش کشاورزی و در نتیجه مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و روانی برای مردم ایجاد شده است.

در حوضه کرخه، که شامل ۶ استان است و استان خوزستان پایین دست این حوضه است، پس بنابراین هر مشکلی در این حوزه، در استان خوزستان، ظهور پیدا می کند. خشکسالی امسال هم در استان خوزستان مشکلات خودش را نشان داده برای این که مدیریت منابع آب در بالادست، به خوبی مدیریت نکرده است.

موقعی که در بالادست منابع آبی به خوبی مدیریت نمی شود، مساله به پایین دست که خوزستان است کشیده می شود. در سیلاب سال ۹۸، سد کرخه توانست ۶.۲ میلیارد متر مکعب، ذخیره داشت، این حجم رفته رفته تخلیه شد و استفاده شد و به حجم نرمالش رسید. اول سال ۹۹، مخزن سد ۴.۱ میلیارد متر مکعب بود. یک ورودی آب هم وجود داشت. در تابستان ۹۹، حدودا ۴ میلیارد متر مکعب خروجی آب وجود داشته است که از مصرف پایین دست حتی با وجود مزارع برنج بسیار زیاد هم بیشتر بوده است. ۳۰ هزار هکتار شلتوک کاری در حوضه کارون وجود داشته است. علت این آزادسازی، پیش بینی خوش بینانه ای بوده است که تصور می شد که در زمستان ۹۹ شاهد ترسالی باشیم.

البته این پیش بینی، خیلی زود بود و اقدام رهاسازی بسیار عجولانه بود. در پاییز ۹۹، آزادسازی بهتر صورت گرفت. در زمستان سال ۹۹، به علت مشکلات برق، برای تولید برقآبی، رهاسازی آب از حوضه‌های آبی صورت گرفت.

در حوضه کرخه، می توانستیم حدود ۲ میلیارد مکعب ذخیره داشته باشیم. مسئولین انتظار داشتند که بارندگی در فصل زمستان ۹۹ و فروردین ۱۴۰۰ را داشته باشیم که متاسفانه رخ نداد و در اردیبهشت، زنگ خطر به صدا درامد. از ان موقع برنامه ریزی برای خشکسالی اجرایی شد ولی همان هم به خوبی انجام نشد.

باید هماهنگی بیشتری بین آب و برق، استانداری، کشاورزی و محیط زیست صورت می گرفت که انجام نشد و کوتاهی انجام شده است. در ۱۲ تیرماه، معضل تالاب را متوجه شدیم. مطالعات حق‌آبه تالاب ها را سال ۹۷، دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران انجام داده و در اختیار دستگاه های مربوطه قرار داده است و در برنامه ریزی هورالعظیم، اقلیم های خشک و تر در نظر گرفته شده بود که هم مسائل هیدرولوژیکی و اکولوژیکی را در نظر گرفته بود. مثلا در سال های خشکسالی حقآبه تالاب ۱.۳ میلیارد متر مکعب بوده است، تا سطح متناسبی داشته باشد و از لحاظ هیدرولوژیکی مشکلی نداشته باشد و از نظر اکولوژیکی هم در نظر گرفته شده بود که این آب به صورت متناسب فصل انتقال داده شود.

برای بهار ۴۸ متر مکعب بر ثانیه و برای تابستان ۲۴ متر مکعب بر ثانیه به عنوان ورودی به تالاب هورالعظیم در نظر گرفته شده بود ولی در تیرماه دیدیم که این ورودی به مراتب کمتر بوده است و مقدار آب ورودی بین یک تا ۷ متر مکعب بر ثانیه بوده است. مسئولین سازمان آب و برق می گویند که ما این حقآبه را در پاییز و زمستان به تالاب رسانده ایم و ۱.۸ میلیارد متر مکعب به تالاب رسانده ایم. برآورد من ۱.۳ تا ۱.۴ میلیارد متر مکعب بوده است که از نظر هیدرولوژیکی تامین کرده اند ولی از نظر اکولوژیکی رعایت نکرده اند.

سازمان آب و برق می گوید که ما از نظر هیدرولوژیکی حق‌آبه را تامین کرده ایم و الان که با مشکل روبرو شده ایم نیازی به ورودی بیشتر نمی دیدیم. ضمنا می گویند آن چه شما به عنوان حقآبه اکولوژیکی می گویید، رسما به سازمان آب و برق ابلاغ نشده است. سازمان محیط زیست هم کار خودش را به خوبی انجام نداده است. در تیرماه، من به مسئولین گفتم که مساله به مسائل اجتماعی خواهد کشید در نتیجه شما حواستان به این مساله باشید.

الان در اول فصل تابستان هستیم برای پاسخگویی به فشارهای اجتماعی، الان دبی خروجی سد کرخه را به ۱۶۰ متر مکعب بر ثانیه رسانده اند که به این ترتیب در انتهای شهریورماه، آب مفیدی در سد کرخه وجود نخواهد داشت. در نتیجه شرایط در شهریورماه به بعد، فوق بحرانی خواهد بود.

نباید از شرایط فعلی اظهار رضایت کرد. همان طور که یکی از مسئولین وزارت نیرو گفته است، در ۵۰ تا ۶۰ روز آینده، دچار بحران خواهیم بود. من مساله را هم چنان در این می بینم که مسئولین نباید اجازه کشت شلتوک (برنج) را می دادند، باید به کشاورزان خسارت می دادند.

الان مساله بسیار پیچیده شده است. مردم کار ندارند، ما هم معیشت مردم را به کشاورزی انتقال داده ایم و الان هم که با این خشکسالی، مساله کشاورزی به مشکل مواجه شده است. در نتیجه مسئولین باید فکر اساسی بکنند. باید به فکر پرداخت خسارت فوری باشند. چاره دیگری رهاسازی سد سیمره است که بتوانند از این آب در پشت سد کرخه ذخیره بکنند تا بتوان در فصل پاییز از آن بهره برداری کرد. متاسفانه به علت عدم مدیریت مناسب، زمان مناسب را از دست داده ایم در نتیجه به فکر رهاسازی حجم استراتژیک در سد سیمره را داریم. من چاره دیگری نمی بینم.

مسئولین سازمان آب و برق با این نظر موافق نیستند. واقعا از اواخر شهریورماه، در پایین دست سد کرخه، ایجاد مشکل خواهد کرد. در نتیجه در پایان صحبت باید گفت که مسئولین وزارت نیرو، باید در تقسیم آب در حوضه، فوق العاده حساسیت به خرج بدهند. مساله انتقال بین حوضه ای برای کرخه مطرح نیست و اگر مساله انتقال بین حوضه ای مطرح می شود، برای حوضه کارون و دز است چون که عملا حوضه دز و کارون هم در خطر هستند.

مساله انتقال بین حوضه ای قطعا یک تهدید است و مساله اشتباه است و باید در آن تجدید نظر شود. مساله حساسیت های اجتماعی باید در نظر گرفته شود. ممکن است هیجانات اجتماعی ممکن است بیشتر از کارشناسی علمی بروز بکند. وزارت نیرو باید موضع اقناعی نسبت به مسائل آب داشته باشد. متاسفانه نه با مردم نه با اساتید دانشگاه ها نه با متخصصان، روش اقناعی نداشته اند. متاسفانه خیلی مسائل علمی در شاکله مدیریت آب وجود ندارد.

از نظر بهره برداری از منابع آب، سقف مجاز ۴۰٪ است و حد عادی آن ۲۰٪ است. متاسفانه الان در کشور ما برای صد درصد منابع آب، مصرف تعیین شده است. این یک اشتباه مسلم است و این باعث شده که در هر پنج سال، عملا چهار سال خشکسالی و فقط یک سال ترسالی داشته باشیم.

در آب‌های زیرزمینی هم همین طور به صورت غیر علمی داریم استفاده می کنیم. از منابع آبی زیرزمینی ۱۲۰٪ استفاده می کنیم و از آب های سطحی، ۹۰٪. الان در خوزستان آب داریم ولی در بالادست آب را انتقال می دهند برای جایی که مشکل خاصی هم ندارند. مردم احساس تبعیض می کنند. وزارت نیرو برخورد درستی با منابع آب نداشته است. من امیدوارم که دولت به مسائل کارشناسی توجه کنند. طرح غدیر بنا بوده به روستاهای سوسنگرد آب برسانند ولی نمی دانم چند درصد موفق بوده است.

دکتر محمود صادقی، دبیر کل انجمن اسلامی دانشگاه های کشور:

من از همکاران انجمن اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز بابت برگزاری این جلسه تشکر می کنم.

من نکته ای را مطرح کنم که الان یک تلقی طبق اصل ۴۵ قانون اساسی و مبانی فقهی وجود دارد که زمین های موات، معادن، دریاها، کوه ها، دریاچه ها، رودخانه ها، جنگل ها انفال هستند و ثروت عمومی در اختیار حکومت اسلامی هستند که طبق منافع عامه از آن استفاده بشود. عملا طبق همین دیدگاه است که گفته می شود که منابع رودخانه ها را حکومت اسلامی طبق مصالح می تواند بهره برداری کند و طبق دیدگاه مهندسی ساده نگر و یا دسترسی برابر برای همه، عملا از منابع آب استفاده می شود بر خلاف دیدگاه اکوهیدرولوژیکی که توجه به محیط مبدا را در نظر می گیرد.

من در دوره نمایندگی مجلس دهم از سرشاخه های دز به استان های مرکزی و قم در منطقه لرستان بازدیدی داشتم که گزارش آن را در اختیار مجلس قرار دادم. متاسفانه عوارض زیست محیطی بسیار مخربی برای منطقه داشته و هم آب های سطحی و چاه های آب زیر زمینی منطقه خشک شده. مزارع آبی به دیم تبدیل شده. نکته ای که من متوجه شدم طرح انتقال آب کلانی که هست، بودجه های ملی می گیرند ولی طرح های جانبی مثل حقآبه مناطق پیرامونی از بودجه های استانی استفاده می شود که همان هم در اختیار قرار نمی گیرد.

مثلا ما برای استخرهای شهر قم از سرشاخه های دز آب برده ایم در حالی که آب روستاهای اطراف سرشاخه ها خشک شده و روستائیان به قاچاق مواد مخدر رو آورده اند. در خود قانون اساسی اصل ۴۸ رعایت عدالت استفاده از منابع طبیعی به عنوان مکمل قاعده انفال مطرح شده، با توجه به طرح های مختلف انتقال آب، آیا راه حلی است، امکان تعطیل کردن طرح های انتقال آب وجود دارد؟ در مساله آب کارون، الان مساله برگشت آب از دریا مطرح می شود که تاثیرات اکولوژیکی خواهد داشت.

دکتر سید محمد اشرفی عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه شهید چمران اهواز:

در تکمیل سخنان آقای دکتر قمیشی باید گفت اولا فاجعه هنوز رخ نداده و فاجعه اصلی هنوز رخ نداده و در پیش رو است. فاجعه اصلی وقتی است که همین اندک ذخیره ای که ما در کرخه داریم به پایان می رسد یعنی حول و حوش دهه سوم شهریور و وارد پاییز می شویم بدون هیچ گونه ذخیره ای. پیش بینی های هواشناسی هم متاسفانه خبرهای خوبی ندارند.

ما یک سال بارش فرونرمال داریم. در حالی که می دانیم که کشاورزی اصلی ما پاییزه است. متاسفانه وزارت نیرو نسبت به منابع آب، احساس مالکیت دارد. احساس کسی که باید منابع را مدیریت کند ندارد به همین دلیل است که جلسات اقناعی نمی گذارد نه با مسئولین مردم نه با اساتید دانشگاه، صرفا ابلاغیه و دستورالعمل می دهد. در اقلیم های خشک و نیمه خشک در قرن بیست و یکم که قوت مردم را به کشاورزی وابسته کرده ایم، نباید آب مان را صرف تولید برق بکنیم.

به نظرم یکی از عواملی که ما را در بن بست امروز قرار داده است این است که در زمستان گذشته برای تولید برق، حجم زیادی از آب سدهای خوزستان صرف تولید برق شده، چرا که در آن مقطع، بسیاری از شهرهای ما دچار کمبود برق شده بودند، نیروگاه های حرارتی ما دچار مشکل شده بودند و در نتیجه بار تولید برق بر روی نیروگاه های برقآبی انداخته شد.‌ من می گویم که در اقلیم ایران، حتی در بدترین شرایط ما باید کمترین استفاده از نیروگاه های آبی را برای تولید برق داشته باشیم. آب بسیار گرانبهاتر از برق. ما باید انرژی مصرف کنیم تا آب شیرین در اختیار مردم قرار دهیم در صورتی که کاملا برعکس ما داریم آب شیرین را رهاسازی می کنیم تا برق تولید کنیم. این مساله متاسفانه در باور مسئولان ما ننشسته است.

دکتر قمیشی، رئیس دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز:

دکتر اشرفی بسیار خوب گفتند. ما باید اولویت بهره برداری از سدها را باید به کشاورزی بدهیم. همین تجربه را سال ۸۷ داشتیم. در آن سال، به علت سرمای شدید، نیاز به مصرف برق، بالا رفته بود، دولت نیروگاه های آبی را مجبور به تولید برقآبی کرد. مدیر عامل وقت سازمان آب و برق خوزستان زیر بار تخلیه مخازن سدهای خوزستان نرفت.‌

ایشان استدلالشان این بود که می توان برق را می توان از کشورهای مجاور خریداری کرد تا بخواهیم مخازن آبمان را از دست بدهیم. متاسفانه همین منجر به تعویض ایشان شد و پس از آن، دو میلیارد متر مکعب از مخازن سدهای خوزستان، تخلیه گردید. در همان سال بارش در بهمن و اسفند و فروردین صفر بود و مجددا همین مشکل در تابستان ۸۸ اتفاق افتاد. باید اولویت را به مساله آب داد نه به مساله برق. در مورد نقش سدها باید گفت که سدسازی یک اصولی دارد.

اعتقاد دارم که سدسازی ها در کشور ما اشتباه نبوده. باید توجه کنیم که سد یک وسیله است، ما باید مدیریت سد را به خوبی انجام بدهیم. سد کرخه در سیلاب ۹۸، ورودی آن به شش هزار متر مکعب بر ثانیه رسید ولی خروجی آن ۲۳۰۰ متر مکعب بر ثانیه بود. اگر سد نبود، آن سیل ۶۰۰۰ متر مکعب بر ثانیه، همه منطقه حمیدیه و دشت آزادگان زیر آب می رفت و حتی بخشی از شهر اهواز زیر آب می رفت ولی همین سد کرخه، مانع شد.

همین الان که در خشکسالی هستیم ورودی سد کرخه ۲۸ متر مکعب بر ثانیه است ولی دبی خروجی آن ۷۰ متر مکعب بر ثانیه بود که آب به هورالعظیم نرسید و الان ۱۶۰ متر مکعب بر ثانیه خروجی سد کرخه است. پس بنابراین سد دارد منابع اب را مدیریت می کند. اگر در مدیریت منابع آب در سدها اشتباه بکنیم قطعا به ضرر ما است ولی اگر به درستی استفاده بکنیم هیچ‌ ضرر ندارد و سود هم دارد ولی متاسفانه ما به خوبی استفاده نمی کنیم و گاهی اشتباه هم می کنیم مانند آن چه که در دریاچه ارومیه انجام شده است. این بلاها را خودمان سر دریاچه ارومیه و هورالعظیم و تالاب شادگان آورده ایم. متاسفانه ۶۰٪ تالاب های کشور خشک شده است.

متاسفانه بسیاری از مدیران ما مساله محیط زیست را یک مساله فانتزی می دانند هنوز اعتقاد راسخ ندارند. بنا بر این مدیریت منابع آب مشکل دارد. همین الان میزان سرانه ذخیره آب در سدهای آبی امریکا پنج هزار متر مکعب است در صورتی که این عدد در ایران، ۶۵۰ متر مکعب است. ما به اندازه آب‌های سطحی، سد زده ایم. در نتیجه بیشتر از آن را مناسب نمی دانم.

در مورد تاثیر انتقال آب ها بر بحران اخیر باید گفت که نسبت به آورد کارون بزرگ، انتقال آب یک بیستم است و مقدار آن ۱.۲ میلیارد متر مکعب است. البته باید گفت که در خشکسالی که آورد کارون به ۷-۸ میلیارد متر مکعب می رسد، ولی بالادست سهم خودش را می برد یعنی در حقیقت در خشکسالی، یک ششم آورد را می برند.

انتقال آب در زمان خشکسالی خودش را نشان می دهد. حدود ۹۰۰ میلیون متر مکعب را به زاینده رود انتقال می دهد ولی کدام مشکل را در اصفهان حل کرده است؟ آیا مشکل زاینده رود حل شد؟ وقتی که امید به رفتن آب باشد، خود به خود به مصرف آب دامن زده می شود.

مصرف شرب و بهداشت و صنعت را معیار قرار دهیم هیچ مشکل مصرف آبی در کشور نداریم ولی موقعی که کشاورزی را در نظر می گیریم، با مشکل مواجه می شویم. متاسفانه عمده طرح های انتقال آب برای مصرف کشاورزی است.

در مورد سد گتوند باید گفت کیفیت آب سد گتوند، این کیفیت مدیریت شده است. EC آب در ایستگاه پایین دست سد گتوند ۱۲۰۰ است که یک مقداری بالاتر از حد تاریخی آن است ولی لایه های پایینی سد گتوند، شوری بسیار زیاد است.

دکتر خلیل عالمی سعید عضو هیات علمی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان:

تخصص من زراعت است، من حساب کرده ام که کل آب مورد نیاز خوزستان ۳۵ میلیارد متر مکعب است و با توجه به آورد آب به آب های خوزستان، پنج تا شش میلیارد متر مکعب کم داریم که همکاران دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران، همین ها را حساب کرده اند. آقای دکتر آخوندعلی هم در سال ۹۸ این اعداد را بیان کرده اند، دلیل اصلی اش یکی انتقال آب است که برنامه آن ها انتقال آب تا ۲.۱۳۵ میلیارد متر مکعب است که خواهش ما این است این کار را انجام ندهند، چون که خودمان کم داریم و مساله دیگر میزان مصرف در بالادست است.

به این باید توجه شود که این حقآبه متعلق به خوزستان است. همان طور که دکتر صادقی فرمودند متاسفانه مساله را یا از دید انفال نگاه می کنیم یا از دید ملی در صورتی که این طور نیست و ما باید آن را از دید حقآبه در نظر بگیریم. ما باید مساله سیاسی آب را حل بکنیم.

دکتر مسعود منتظری نمین، استاد دانشگاه تهران:

الان در سد گتوند در تراز بالا دارای آب شیرین هستیم و خروجی خیلی خوبی می توانیم داشته باشیم. در سال های اخیر، ورودی به سد گتوند کیفیت بهتری پیدا کرده است در نتیجه می توان گفت که آب خروجی نگرانی زیادی وجود ندارد. البته مشکلات فعلی سد گتوند، در حوزه های دیگری است. در گزارش سال ۹۴ دانشگاه تهران، راه حل هایی را مطرح شد که عملا دنبال نشد. آب شیرین بیشتری وارد سد شده است.

نمکی که می توانست حل بشود، حل شده بود و این ادعا که شیرینی آب خروجی سد گتوند بهتر از قبل از احداث سد است، درست است ولی شوری در داخل سد نگه داشته شده است که نگاه دانشگاه تهران این است که این شوری مخزن در درازمدت ایجاد مشکل خواهد کرد ولی چون مشکل امروز نیست، کسی به آن توجه نمی کند. گتوند الان مشکلی ندارد و الان تراز سد گتوند تراز بالایی است.

دکتر یدالله مهرعلیزاده، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز:

مشکلاتی که در خوزستان داریم، دو مشکل اساسی وجود دارد، یکی طرح های بلندپروازانه ای است که مدیران استان های مرکزی به علت حضور در تهران و در پایتخت، دنبال می کنند و دیگری درک نادرستی که از توسعه در مرکز پژوهش های مجلس و مجلس وجود دارد. در کشور کمیسیون انرژی وجود دارد که متاسفانه شکل نگرفته است. در خوزستان تلاش کردیم این کمیسیون شامل شرکت نفت، آب و برق، گاز و آب را تشکیل دهیم که باید زیرساخت های مورد نیاز صنعت را تامین کنند.

در طرح کادا، اصلا وزارت نیرو از مصرف انرژی ۴۸۰ هزار بنگاه های تولیدی خبر ندارد. من فکر می کنم عملا مدیریت واحدی در بخش انرژی وجود ندارد. الان رابطه بین مصرف انرژی و رشد بنگاه های تولیدی به هم خورده. مشکلات امروز شرکت های کشت و صنعت نیشکر که به علت کمبود آب و برق، مجبور به کم کردن تولید خود شده اند، در بهمن ماه خود را نشان می دهد که تولیدشان از ۷۰۰ هزار تن به ۲۰۰ هزار تن کاهش پیدا می کند و نمی توانند ۱۸ هزار شاغل خود را تامین کنند که می تواند به بحران های کارگری بینجامد. مشکل اساسی را من نه در دولت که در مجلس می بینم.

دکتر حسین زینی وند، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان:

باید به مساله آبخیزداری پرداخت. الان مساله خوزستان برجسته شده ولی این مشکل در همه جا هست. نه پایین دست از بالادست راضی است و نه بالادست از پایین دست راضی است. ما دشت هایی در بالادست داریم که بحرانی و فوق بحرانی هستند.

یکی از مشکلات اساسی ما الگوی کشت در کل کشور است. مثلا موقعی که در خوزستان برنج کاشته می شود استان های مجاور هم همین تقاضا را خواهند داشت. مدیریت باید جامع نگر، همه نگر باشد و همه بحث ها را ببیند. در الگوی کشت باید متناسب با اقلیم خشک باشد. در بحث انتقال آب، باید جامع نگری، بین بخشی و به دور از هیجانات در نظر گرفته شود که محیط زیست کمتر تحت تاثیر قرار بگیرد.

دکتر مهدی بخشنده، معاون سابق وزارت کشاورزی، عضو هیات علمی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان:

ما در وزارت کشاورزی به طور اصولی با کشت برنج در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر موافق نبودیم. در دولت در ستاد خشکسالی تصویب کردیم که کشت برنج فقط در گیلان و مازندران و مناطقی از گلستان انجام بگیرد ولی مجلس جدید، ممنوعیت کشت برنج در سایر مناطق برداشته شود و اختیار کشت برنج را به مسئولین استان ها سپرده شود، هر سال وضع آبی را براورد کنند و مجوز را بدهند.

ما در خوزستان، پس از سیلاب ۹۸-۹۷، که سدها پر شد، در سال ۹۸ حدود ۲۰۵ هزار هکتار برنج کشت شده است در صورتی که در سال های قبل حدود ۴۰-۳۰ هزار هکتار در سراسر استان، برنج کاشته می شده است. در سال ۹۹، ۱۸۵ هزار هکتار برنج کاشته شده است. ۲۰۵ هزار هکتار، باعث تولید ۹۰۰ هزار تن شلتوک شد که ۵۰۰ هزار تن برنج سفید تولید شد که با افزایش قیمت برنج، حدود ۷۵۰۰ میلیارد تومان گردش مالی بین کشاورزان ایجاد کرد. این درآمد برای کشاورزان، عدد بالایی بود.

امسال که بحث ممنوعیت کشت برنج اعلام شد، طبق آمارهای اعلام شده، ۶۰ تا ۶۵ هزار هکتار ولی طبق آمار دیگری ۸۵-۸۰ هزار هکتار کشت برنج صورت گرفته است. معمولا در دنیا، برای معیشت کشاورزان در زمان خسارت عدم کشت در هنگام ضرورت، صندوقی به نام صندوق تکلیف درآمد کشاورزان را تاسیس کرده اند که کشاورزان، میانگین درآمد سالیانه اش از ۸۰٪ درآمد سالیانه در آن کشور کمتر نباشد. سرمایه اولیه آن صندوق را دولت‌ها تامین کرده است و در سال های بعد، زمانی که درآمد کشاورزان مناسب است درصدی از درآمد را به این صندوق واریز می کنند و در سال های که با تنش روبرو می شوند، از آن صندوق برای جبران خسارت استفاده می شود.

در سال آخر دولت آقای خاتمی همین پیشنهاد در برنامه چهارم از طرف وزارت جهادکشاورزی در بند ز ماده ۱۶ گنجانده شد ولی بعد از دولت خاتمی، در دولت بعدی، عملا روی آن هیچ کاری نشد. این صندوق، غیر از بیمه خسارت کشاورزی در مقابل سیل و زلزله و خشکسالی در نظر گرفته شده است. اگر چنین صندوقی می بود، آن وقت کشاورز در مقابل ابلاغیه های حکومتی، تمرد نخواهد کرد.

دکتر عزیزی پور، عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه شهید چمران:

برای وضع کنونی اگر بخواهیم مشکل را به صورت اصولی حل بکنیم باید ابتدا حرف همه ذی نفعان را بشنویم و دغدغه ها و نگرانی آن ها را درک کنیم و بعد این بحران آب را به عنوان یک مساله ملی به آن نگاه بکنیم. بعد از آن که به یک مساله واحد رسیدیم می توانیم به یک راهکار برسیم. در مورد مساله رهاسازی آب، مسئولین ریسک بزرگی را انجام دادند که متاسفانه به علت این که تا اوایل آبان ماه، بارش نداریم در نتیجه سال سخت تری را پیش رو داریم که امیدوارم مسئولین از همین الان به فکر برنامه ریزی دقیق باشند تا این سال را پشت سر بگذاریم.

دکتر بیت اللهی مدیر بخش خطرپذیری از مرکز تحقیقات راه مسکن شهرسازی:

تجربه ما در مورد فرونشست زمین و نقش آن با منابع آب های زیر زمینی، یک ارتباط با وزارت نیرو ایجاد کرده است. به نظر من، سیاست درهای بسته وزارت نیرو یک نقش کلیدی در کم آبی کشور دارد. هیچ شرکت مشاوری از طرح های بزرگ نمی گذرد، پس باید منافع سوداگرانه در سدسازی و طرح های انتقال آب را دید. متاسفانه وجود همین منابع آبی انسان ساخت، انتظارات و توقعات مردم را برای کشاورزی بالا برده است که همین سبب یک تاثیر منفی شده است و در حقیقت اگر هدف سدسازی، تامین آب بوده، همین سدسازی به کمبود آب منجر می شود و گرنه چرا در انتهای شهریورماه باید منتظر بحران در خوزستان باشیم، به علت همین اثر معکوس است.

به نظر من، نگرش ما در حوزه کشاورزی باید کاملا متمرکز باشد و مدیریت کشت و زرع و مدیریت آب و آبیاری باید به جدیت دنبال کنیم و گرنه این بحران ها و نوسانات سال ها، همراه ما خواهند بود. باید به جای این که در فکر کشت محصولات آب بر فراوان باشیم، در فکر توسعه سایر رشته های درآمدزا باشیم.

دکتر بنی هاشمی، دانشیار دانشگاه تهران:

اگر مشکلاتی نظیر بحران آب و محیط زیست نتواند به ما تلنگر بزند که راهی که آمده ایم اشتباه است، آیا امیدی به عبرت گرفتن میتوانیم داشته باشیم؟

به فرمایش امروز صبح آقای دکتر سامانی، آیا وقت آن نرسیده که به بحث آمایش سرزمین توجه جدی بکنیم.

یکی از مولفه های مهم آمایش سرزمین بحث منابع آب است. توزیع جمعیت و صنایع آب بر ما تناسبی با آمایش سرزمین ندارد.

عرض آخر بنده این است که سعی کنیم کارشناسانه و منصفانه نظر دهیم. این روزها شاهد هستیم که در فضای مجازی مطالب نادرست و غیر منصفانه ای در خصوص موارد مختلف از جمله سدسازی و به طور خاص سد گتوند مطرح می شود. خبرنگاری تلفن زده و می پرسد آیا به نظر شما سدها در ایجاد مشکل فعلی در خوزستان نقشی نداشته اند؟ من تعجب میکنم.

مگر یکی از مهمترین عملکردهای سدها این نیست که آب را تنظیم کرده و سیلاب های را برای ماه های کم آبی ذخیره کنند. همین الان به قول آقای دکتر قمشی اگر حجم ذخیره سد کرخه نبود این ۱۶۰ متر مکعب بر ثانیه که از سد کرخه رها می شود را از کجا می آوردیم. حالا بگذریم که فقط ۸ متر مکعب بر ثانیه آن به پایین دست می رسد.

در خصوص سد گتوند هم مطالب نادرست و غیر منصفانه مطرح می شود. ما در مؤسسه آب دانشگاه تهران طراحی سد بدون انجام مطالعات کیفی آب و تاثیر وجود دو معدن نمک و نیز آبگیری سد علی رغم مخالفت رسمی سازمان محیط زیست و نامه سازمان بازرسی کشور انتقاد کرده و آن را اشتباه ملی نامیدیم. ولی مطالبی که به طور خاص در روزهای اخیر در خصوص این سد گفته می شود و همه مشکلات خوزستان را به آن نسبت میدهند درست نیست.

مطلبی چند سال قبل از قول یکی از همکاران بازنشسته دانشگاه شهید چمران نقل شد و این روزها بازنشر شده است که مثلا آمریکایی ها قبل از انقلاب محور سد گتوند را ۱۴ یا ۲۰ کیلومتر بالاتر از مکان فعلی تعیین کرده بودند. این مطلب غلط است. یا مثلا می گویند شوری آب باعث لطمه زدن به توربین ها و تاسیسات نیروگاه شده است. امیدوارم که همه ما در بیان این گونه مطالب دقیق و منصف باشیم. بخش قابل توجهی از کارشناسان کشور در صنعت سدسازی فعالیت کرده اند و خدمات قابل توجهی به کشور ارائه نموده اند. خیانت کار و مافیا خطاب کردن همه اینها انصاف نیست.

از سوی دیگر، اگر کشور به این نقطه می‌رسد که صنعت سدسازی باید محدود شود، همان گونه که وقتی به بحث محدودیت کشت می رسد باید به فکر معیشت جایگزین باشد، محدود کردن صنعت سد سازی نیز نیاز به تامل بیشتر در اقتصاد فعالان این صنعت دارد. و البته در خصوص تغییر رویکرد باید همه از خودمان شروع کنیم. من معلم باید عبرت گرفته و توجه دانشجویان و مهندسان را به توسعه پایدار بیش از پیش جلب کنم.

خانم شهابی فرد:

ظاهرا مشکل اصلی زیاده خواهی های مناطق مرکزی کشور است و تا موقعی که این زیاده خواهی‌ها حل نشود، مشکلات خوزستان حل نمی‌شود. وقتی آب را به هر استانی منتقل می‌کنیم، عملا مصرف آب را در آنجا زیادتر کرده ایم، در نتیجه کمبود آب را در آن جا زیادتر می کنیم.

دکتر محسن صنیعی مجری مراسم و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز:

به عنوان جمع بندی باید بگویم در بهره برداری از طبیعت ما مدیریت لازم را نداشته ایم. اخیرا در دانشگاه های ایران و دنیا، بحث همبستگی بین آب، انرژی و محیط زیست باز شده. ما اگر می خواهیم برای انرژی از آب استفاده کنیم نمی توانیم محیط زیست را در نظر نگیریم. من از این بحث می خواهم استفاده کنم و بگویم همه حوزه های آب، انرژی، محیط زیست، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی به هم همبسته هستند.

اگر آب بد است، فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی هم بد است و این ناشی از ناکارآمدی در سیستم آموزشی، مدیریتی و کارشناسی هم خواهد بود. این جلسه را برگزار کردیم که آغازی در بحث بحران آب خوزستان باشد و امیدوارم انجمن ها و گروه های دیگر، آن را ادامه دهند. از همه شرکت کنندگان و سخنرانان و همکاران در این نشست در این مراسم تشکر ویژه دارم.

نام:
ایمیل:
* نظر: