tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۱۷۵۷
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۵
32 سال جستجوی یک پدر برای پیداکردن فرزندش ادامه دارد؛
آزمايشات DNA روی استخوان‌های يك نوزاد پرده از راز 30 ساله‌ای برداشت كه در آن نوزاد پسر ربوده و فروخته‌شده است. پدر اين نوزاد كه شنيده بود وی در بيمارستان مرده است وقتی ماجرای فروش 45 نوزاد در بيمارستان‌های تهران فاش شد به جست‌وجوی گمشده‌اش پرداخت و با نبش قبر و آزمايشات علمی مطمئن شد كه پسرش زنده است.
پس از اعلام دفن أو در سال1363 از طرف بيمارستان سجاد فرزندم هنوز زندة ا خواهشمنداست این ماجرابه همه جا منتشر بفرمایید تا شاید فرزندمان پیدا کنیم
ساعت 1:45 بعد از نیمه شب سوم دی سال 1363 همسر اینجانب (فاضل هاشمی) در بیمارستان سجاد تهران وضع حمل نمود ونوزاد پسری در کمال صحت وسلامت بصورت زایمان طبیعی به دنیا اورد ودر مدارک موجود در زیر مشاهده میکنید که قید شده نوزاد کاملا سالم است.
مادر کودک در بخش 3 بیمارستان (بخش جراحی زنان واقع در طبقه 3 بیمارستان) بستری شد. در حالی که نوزاد در طبقه اول یعنی بخش نوزادان ودور از مادر قرار داشت (مدارک ضمیمه) گواهی ولادت نوزاد توسط خانم دکتر رقیه مهر انگیز طباطبایی صادر شد
گواهی پزشک وماما راجع به ولادت وبرگ پذیرش وتشخیص بیمارستان را مشاهده میکنید(مدارک ضمیمه).
برگه ی اول برگه ی تشخیص وپذیرش مادر وبرگه ی دومی برگه ی تشخیص وپدیرش کودک است که در ان قید شده کودک فقط زردی داشته.
ساعت 9 صبح همان روز مادر را بدون اینکه به نوزاد شیر داده باشد مرخص شد و به توصیه خانم دکتر طباطبایی برای اطمینان از شرایط مناسب نگهداری نوزاد در سرمای زمستان قرار شد کودک برای چند روز در بیمارستان نگهداری شود. اینجانب در سه روز متوالی هر روز به بیمارستان مراجعه کردم وفرزندام را در حالی که کاملا سالم بود ملاقات میکردم . در این سه روز هیچ یک ازپرسنل اشاره به ناقص بودن نوزادم نکردند.
در روز 06/10/1363 اینجانب برای ترخیص نوزادم به اطاق نوزادان مراجعت کردم اما کودکم را نه دیده م. پرستاران بمن اطلاع دادند که دکتر ازغندی خواهان صحبت کردن با من است. پس از مدتی دکتر نوزاد "محمد ازغندی امده وبمن گفت" فرزند شما عقب مانده مغزی وقلبی بوده وبه همین دلیل فوت شده واگر زنده میماند شما واو گرفتارمیشدید پس این اتفاق به نفع شما بوده ونگران فرزند بعدی خود نباشید که چنین نخواهد بود". اینجانب بدون دیدن جسد نوزاد و بدون دريافت سندي دال بر عقب ماندگی یا فوت او و با حسن نیت تمام گفته های دکترپذیرفتم
و بیمارستان را ترک کردم. قابل ذکر است با وجود خصوصی بودن بیمارستان هزینه ای برای سه روز بستری شدن نوزاد از من در خواست نشد؟وتنها مبلغ هزار تومان بابت تدفین از من گرفته شد.
سال 1374
پس از گذشت 11 سال از ماجرا اینجانب با مشاهده گزارشات روزنامه ای مبنی برسرقت نوزادان از برخی بیمارستان ها کنجکاو شدم وتصمیم بر پیگیری میگردم. با مراجعه به بایگانی هیچ مدرکی مبنی بر فوت نوزادم پیدا نکردم.
بلا فاصله از بیمارستان شکایت کردم وخواستار رسیدگی به موضوع شدم. دادگاه پس از بررسی درخواست موضوع را از بهشت زهرا پیگیری میکند. بهشت زهرا رونوشت برابر اصل اعلامیه فوت شماره 30748 را به دادگاه ارایه کرد (مدارک ضمیمه)
نکاتی در ایناعلامیه وجود دارد قابل تامل است:
تاربخ صدور اعلامیه هشت روز بعد از اعلام فوت نوزاد به این جانب یعنی 14 /10/ 1363 *
عدم درج تاریخ فوت نوزاد ؟ *
عدم درج نام پدر ومادر نوزاد*
عدم درج جنس نوزاد(پسر یا دختر) *
فاقد امضای معرف جسد وتنها نام صادر کننده اعلا میه ان را امضا کرد(محمود صباغ) *
علت مرگ را نارس بودن نوزاد ذکر کرده واین با مدارک موجود در بیمارستان که حاکی از سلامت نوزاد تناقض دارد *
* این اعلامیه مربوط به قبر شماره قطعه 93 وردیف 121وشماره 93 وبا توجه به مدرک بهشت زهرا این قبر نیز متعلق به نوزاد دیگری به نام صالح ابادی است که از بیمارستان مهدیه منتقل شده (مدارک ضمیمه)
لازم به ذکر است بقیه اعلامیه های فوت بهشت زهرا دارای اطلاعات کامل بوده؟
دادگاه با توجه به این اعلامیه فوت حکم تبرئه بیمارستان را صادر کرد
اینجانب مجددا پیگیری کردم وبه دادستان کل کشور شکایت کردم . دادستان هم به این اعلامیه اعتراض میکند وازسازمان بازررسی کل کشور مامورپیگیری این موضوع میشود(مدارک ضمیمه).
همزمان اینجانب از طرف وزارت بهداشت پیگیری این موضوع کردم که گزارش تهیئه شده که تاید میکند بر سالم بودن نوزاد وبیمارستان هیچ مدرک مبنی بر فوت نوزاد صادر نکرده ودرخواست پیگیری جدی و ونیاز به بازجوئیهای مکررنموده که تا بحال انجام نشده. (مدارک ضمیمه)
مدارک موجود در بیمارستان نشان میدهد برگه پذیرش وتشخیص مربوط به مادر نوزاد حاوی اطلاعات وکامل بوده وپزشک معالج نیز امضا کرده. اما برگه نوازد من فاقد اطلاعات لازم می باشد.
برگه نوزاد دارای نقص های به شرح زیر است:
* سیر بیمار در بیمارستان
* وضعیت بیمار در هنگام ترخیص
* واز همه مهمتر عدم امضا توسط پزشک معالج
* فاقد اطلاعات قسمت فوت شده
برگه های مربوط به نوزاد ضمیمه
این موارد همگی نشان دهنده آن است که پزشک نوزاد( محمد ازغندی) هیچ مدرکی علیه خود باقی نگذاشته وبه صورت شفاهی فوت نوزاد به اینجانب اعلام کرده.
در سال 1374 اینجانب در خواست نبش قبر نمودم که با درخواست من موافقت نشد وپرونده مختومه شد.
سال 1387
حدود 13 سال بعد مجددا شکایت کردم که دادیار پرونده خواستار اعلامیه فوت شد.
کارمند بهشت زهرا کپی برابر اصل اعلامیه فوت را از قسمت پایین کاغذ برید وسپس آن را برای دادیار فرستاد. اما دادیار متوجه شد که اعلامیه ناقص است وقسمت نام وصادر کننده ی آن حذف شده . بنابر این خواستار ارسال اصل اعلامیه فوت شد.
اعلامیه فوت کامل و بریده شده ضمیمه میباشد.
پس از مشاهده ی اعلامیه فوت اصلی . دادیار دستور به نبش قبر نمود .( قبری که طبق مدارک بهشت زهرا دو نفر میبایستی در آن دفن شده باشند ) اما با نبش قبر مشخص شد که تنها یک جسد در آن موجود است که مربوط به خانواده صالح آبادی است. ( مدارک ضمیمه)
در هنگام نبش قبر ماموری از طرف آ زمیشکاه کوثر حاضر بود وبا برداشتن نمونه های از پیکر و انتقال آن به آزمایشگاه .آن زمان آزمایشگاه قادر به آزمایش (دی ان ای) از آن آستخوان نبود وفقط اندازه های استخوانها مقایسه کردند که با اندازه های ذکر شده در مدارک پزشکی نوزاد من مطابقت نداشت . ( مدارک ضمیمه)
مدارک پیوست نشان میدهد که پزشک قانونی نیز این عدم تطابق را تایید کرد است.
اخیرا و پس از سه سال و با پیشرفت وسایل آزمایشگاه قادر آزمایش ( دی ان ای) از همان استخون ها شدند ودر یافتند که این نمونه استخوان مربوط به فرزند ما نیست ( مدارک ضمیمه).

مدارک بهشت زهرا نشان داد که نوزاد نارسی در تاریخ
( 27/9/1363) در همان بیمارستان به نام ابو الحسنی فوت شده وتا زمان اعلام فوت نوزاد من به این جانب یعنی تاریخ (6/10/1363) در بیمارستان نگهداری شده است. این جسد نهایتا تا تاریخ (14/10/1363) یعنی همان روزی که برای فرزندم اعلامیه فوت صادر کردند در بیمارستان نگهداری شد (18 روز) تا اگر ما جسد نوزاد ما خواستیم ببينيم به جای نوزاد ما این جسد به ما نشان داده شود.
در تاریخ (14/10/1363) وپس از اینکه مطمئن شدن که ما دنبال جسد نوزادم نرفتیم (وپس ازیک هفته) این جسد به بهشت زهرا منتقل شد ودر قبر شماره 38 دفن شده وهمزمان با آن اعلامیه فوت تقلبی فرزندم صادر کردند. البته قبری که برای فرزندم معین کردند شماره 39 بوده ودر واقع جسد نوازد صالح ابادی در همان روز دفن شده . در واقع این کار کردند که اگر بعدا اگر یک روزی علیه بیمارستان شکایتی شده و نبش قبر انجام شود یک جسدی پیدا میکنند و ادعا میکنند که ان جسد مربوط به نوزاد ما بوده.
هم چنین نمونه های مشابه دیگری در مدارک بهشت زهرا از این بیمارستان ملاحظه شده ( مدارک زیر ضمیمه)
بعد از نبش قبر قاضی دستور به احضار دکتر ( محمد ازغندی) کرد و احضاریه را به محل کار او ( در مانگاه بهگر) ارسال کرد که مسئولین آنجا گفتند چنین دکتری در این درمانگاه وجود ندارد. اداره ی آگاهی احضاریه دیگری را به منشی وی رساند ولی ایشان از دریافت آن خودداری نموده تا بالاخره احضاریه را به منزل ایشان ارسال کردند که مجبور در حضور در آگاهی شد.
دکتر ازغدی بیان میکند که در این ماجرا امکان دارد بچه را جا به بجا کرده باشند اما خود بی اطلاع بوده وفقط خبر فوت را داده؟
قابل ذکراست چندین سال قبل که پرونده مختومه شده بود اینجانب به همراه یکی از خدام امام رضا (ع) به مطب دکتر ازغندی رفتیم وایشان اذعان نموده که سرقت نوزاد حقیت داشته است!
در این ما جرا دادگاه جنائی تهران گزارشی تهیئه کرده که ضمیمه میباشد



نام:
ایمیل:
* نظر: