tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۱۶۹۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴
سخنان عبدالحسن مقتدائی در روز تودیع ومعارفه استانداران پیشین و جدید در روز چهارشنبه ۲تیر۱۳۹۵، بیانگر نکات بسیاری است ، این خطابه در بازتاب دهنده شکست وسقوط آزاد افراد مستبد و مغرور ازقله بسیار بلندو مرتفع ساخته و پرداخته ذهن خود است. ادعاهای،مقتدایی گویای پریشان فکری ، تناقض گوئی و ادبیاتی سخیف وغیر اخلاقی ومنفعلانه ای است که نه تنها در شان یک نماینده عالی دولت، بلکه حتی در شان یک کارمند مودب جزء هم نیست . متاسفانه برخی آدم های احساسی ویا ساده اندیش از این ادبیات وگستاخی ها به رئیس دولت وبه سخره گرفتن ارکان نظام، به شجاعت و شهامت تعبیر کرده اند وباز هم "به به" و "چهه چهه" کردند و ایشان رابیش از پیش در اندیشه خطایش یاری کردند!! این گفتار واین پندار مرا به یاد حکایت تاریخی وپند آموزی انداخت که نقل است؛
روزی یکی از پهلوانان گستاخ در زمان خلافت حصرت علی(ع) ادعا کرده بودکه او از علی که در شجاعت و توانمندی وقهرمانی زبانزد بود وشاهد آن از جاکندن درب خیبر بوده،هم پهلوانترونترس تر است!! واستدلال اواین بود که علی(ع) هرچند از احدی نمی ترسد اما از خدا می ترسد! لیکن وی از خدا هم نمی ترسد!!! پس هرتحور و گستاخی و دهن دری درحق نهادهای قانونی و رجال سیاسی مملکت، از جمله رئیس جمهور و وزیر(که ولی نعمتهای اویند)وساختار شکنی وتضعیف وتمسخر جایگاه های قانونی وبی حرمتی وبه هیچ شمردن همه،حتی جمع حاضر که برای تکریم ومعارفه حاضر شده بودند،را نمی توان شجاعت ومردانگی عاقلانه دانست!! بلکه گویای پریشان خاطری و رفتار انتحاری وخوی بدتر از احمدی نژاد وبلکه رضاشاهی است.که متاسفانه این خوی وخصلت دوسال واندی بر استان مستولی بود و فتنه های بسیار آفرید و مروج تبعیض وتنازع بی سابقه قومی راسبب شده است.در رفتار و سکنات و گفتار ایشان نکات مهم وقابل توجه بسیاری است که خوب است نخبگان و صاحبان فکر وتحلیل سیاسی و اجتماعی به سادگی از کنار آنها نگذرند و بتدریج رمز گشائی وواقعیات بیان شده در گفتار واظهار شده در رفتارش را برای مردم باز گو نمایند.که از جمله برخی آنها در کوتاه نوشته ذکر خواهد شد.
1- ایشان در آن جلسه نسبت به همه حضار بی احترامی کردند و رفتارهای وی ترکیبی از استهزا ، ناسزاگوئی های مستقیم و غیر مستقیم در حق نهادها و اشخاص وحتی حاضرین! بود و در شان و مقام جلسه نبود .
مجموع رفتار و ادبیات مقتدایی گویای پایان موفقیت آمیز ماموریت او در استان والتزام اش به نظام ، قانون و سلسله مراتب مدیریتی نبوده است.که از جمله مصادیق آن خوش خوشکهای او از کف زدنهای اول مجلس و اسم آوردن از نماینده قبلی بهبهان، که میهمان و مدعو به مجلس بوده است و تمسخر لباس وظاهر استاندار جدید و استفاده از تعابیر غیر محترمانه در حق رئیس جمهور و برخی وزرا و...است.

2-متاسفانه غرور و نخوت تمام وجود ایشان را درنوردیده و از صدر تا ذیل سخنان و خطابه هایش، هر چند حاوی حقایقی از پشت پرده ها و نقش آفرینی لابی های باطل افراد متنفذ و تهران نشین استان بود ،اما بیان آنها نه از سر بازگویی حقایق ، گره گشائی از تنگناها ومشکلات استان، بلکه نوعی انفعال و تخلیه روانی بیش نبود. استاندار پیشین برعکس گفته هایش که مدعی پا نهادن بر گردن اژده های اقتصادی شده ،باید پذیرفت انفعال وی در قالب این سخنان آشفته ناشی از پاگذاری آنان بر گردن وی می باشد .
نهایت غرور و خود ستائی اش تا آنجاست که پیشنهاد ساخت تندیس و مجسمه طلائی از خود را داده و خواهان نصب آن در ورودی هیات دولت بعنوان موفق ترین فرد در مدیریت اجرائی شده است .
بدون تردید این سخن را باید مسخره ترین اظهارات توام با غرور وخودپسندی وخود بزرگ بینی در طول تاریخ قلمداد و شایسته است تا درکتاب عجایب گینس، انحصارا بنام ایشان ثبت کرد ، جالب است بدانیم حتی آدولف هیتلر نیز چنین درخواست و پیشنهادی نداشت.
مقتدایی باید به سبب این اظهارت از همه مدیران و خدمتگذاران صدیق نظام، ازجمله روح بلند شهید رجائی و... عذر خواهی کنند.

3-بخوبی یاد دارم که ایشان از روز اول بر مردم و نظام منت می گذاشت و همواره اظهار می کرد که هیچ علاقه ای به تصدی مسئولیت استانداری نداشته و بود ونبود در این سمت برای او علی السویه است. وحتی قبل از آن این ادعا را هم داشتند که "نمی خواهند دوباره در کلاس اول بنشینند!" و بیشتر سودای صدارت و وزارت داشت!
لیک امروز و با عبارات و سخنان متناقض وعده به اینکه «شما هیچ گاه استانداری را بی مقتدائی نخواهید دید» و بازهم به استانداری بر می‌گردم!!
ادعاهای خلاف واقع قبلی وغیر صادق بودن در کلام و رفتار را برای همه عیان کردند.

4- ایشان از کف زدن های برخی ، هنگام دعوت جهت سخنرانی غافلگیر شده و با توجه به فقدان پایگاه اجتماعی، باشنیدن تشویق های عاطفی حاضرین ،که می تواند حاکی از ادب و اخلاق انان باشد، نه لزوما در راستای تائید عملکرد وقهرمان سازی از وی باشد، اظهار داشت «اگر این تشویق ها را چند ماه قبل می کردید کاندید میشدم!!»
بدین سان اعتراف کرد و علیرغم همه رفتارهای رضاخانی و اقدامات پوپولیستی ، مانند حکایت خودروهای اروندی و.. نتوانسته بود پایگاه مردمی قابل اعتمادی را پیدا کنند و انتظار تقدیر عاطفی اینچنینی را نداشته است ،لذا با شنیدن صدای کف زدن غیر منتظره حضار عنان از کف داده واحساساتی شد و به باور دروغین جدیدی رسید و به فرصت سوزی ها تاسف خورد.
باید اذعان کرد فقدان و فقر پایگاه اجتماعی که بازتاب کارکرد غلط وی است، می تواند اصلی ترین عامل عزل اینچنینی ایشان باشد و خیلی هم ارتباط به چند وزیر و یک رئیس دفتر و رئیس جمهور واین ریسمان بافی های خیالی ندارد.
5-اژدهای مورد ادعای وی از قبل هم برای مردم شناخته شده و اغراض و مقاصدشان که بیشتر انتفاعی است، جهت مردم قابل درک می باشد اما باور مردم این نیست که عزل مقتدایی حاصل دست و پنجه نرم کردن او با این به اصطلاح اژده های اقتصادی است! زیرا ؛
اولا : ضرر وزیان های اژدهای اقتصادی به اندازه هیولائی که ایشان در فتنه سازی های تبعیض محور بویژه در حق مردم و نخبگان عرب و به آشوب کشیدن استان و تقابل و تنازع قومی و نهادینه کردن فرهنگ ستم آلود تبعیض روا داشته اند نبوده است.
پس می توان چگونه صاحب هیولای ظلم ، تبعیض و بی انصافی را در ادعای خنده دار پا نهادن بر سر اژدهای اقتصادی بسود مردم صادق پنداشت ؟!!! رطب خورده را منع رطب نشاید کرد.
ثانیا : مقتدایی در ادامه فرازهای بیاناتش ناخواسته به همپالگی وخوش خدمتی اش به همین اژدهای ادعائی اعتراف کردند. زیرا در ادمه تصریح کردندکه"ذات اینها خراب است وهمیشه محکم ترین سنگها را از کسانی می خوری که برایشان سنگ تمام گذاشته ای!!"

6- ادعای کذب و تخیلی وی مبنی بر اینکه شخص رئیس جمهور در عزلش دخیل بوده نیز ناشی از غرور و خود بزرگ بینی است و بیشتر برای توجیه بزرگی و اهمیت وجودی خوداست.چون برای چنین افرادی که خود را فراتر از موقعیت در اختیار می بینند، تصویر وهضم این حقیقت که بدین سادگی وبه سرعت در حد یک ماموریت ساده معاون وزیری از مسئولیت عزل شوند، امری سخت ودشوار است.لذا برای اینکه خود را فردی مهم و ذالعنایه معرفی کنند چنین تحلیلی می دهند که ابر وباد و مه و خورشید وفلک در کارند تا ایشان را عزل کنند!!!!
این است عاقبت خود خواهی و خود بزرگ بینی. پس سرانجام تشتت در افکار و رفتار ، درس عبرت خوبی بر ای همه مدیران واز جمله استاندار جوان جدید است، درصورتی که خود را مامور به وظیفه ندانندو بجای منش خدمتگزاری ، سودای حکمرانی بر مردم را در سر بپرورانند ، عاقبت سرانجام او نیز همین خواهد بود.

در نهایت برای ایشان حسن عاقبت مسئلت مینمائیم و امیدواریم ترکیب مدیریت جدید بتواند این پازل خلاف کنونی را تغییر داده وشاهد برقراری عدالت اجتماعی ، همدلی و همزبانی اقوام و انسجام ملی ، همچنین توسعه متوازن و آبادانی استان زخم دیده خوزستان و رفع بیکاری وتامین رفاه و امنیت عمومی باشیم.
tl_sar نظر بینندگان
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
0
0
مقتدايي باخت ؛ مقتدايي در يك روز هم اخلاق را باخت و هم استانداري را
مقتدايي ؛ كاركشته و با تجربه و که این روزها هم به ادعاي خودش بايد مجمسه طلا از او بسازند ؛
به يك جوان تازه كار باخت و شريعتي جوان بادرايت و بزرگ منشی و تواضع به او درس اخلاق داد و با نهایت ادب و ارامش نشان داد که افق دیدش بسیار وسیع تر از میز استاندار است ،
شريعتي مرد عمل است نه تريبون ؛ و خاطره ي همكاري این پزشک دلسوز رادرساخت بيمارستان شادگان و بيل زدنهايش را به همراه كارگران ،پس از ویزیت بیماران ؛ در زماني كه مدير شبكه بهداشت و درمان ان شهر بود ؛ هنوز در ذهن ها مانده است ....
ارامش ذهن و شيك بودن سطح فكري را مردم خوزستان امروز به مراتب بيشتر نياز دارند
اقاي مقتدايي ؛ كاش كمي شيك !!!! فكر كرده بودي و خاطره ي شيكي به جا میگذاشتی ....
ظاهرا قبای استانداري به تنت بسیار گشاد بود،
و حتی بعضی قسمتهایش شکافته شده بودند !
شما هم به خیاط خوب نیاز داری ....با عملكرد اشفته و چروکیده ات در ان مراسم ، حتی به نظر مي رسد سالها زمان مي برد تا به زيبايي پوشش اخلاقی شریعتی برسی....
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
0
0
عیب مقتدایی شوخ طبعی اوست که گاه به لودگی می زند بجز این هرچه گفتید با واقعیت فاصله دارد.
نام:
ایمیل:
* نظر: