tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۱۶۶۲
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۲
چیزی که مساله پرداخت‌های میلیونی را بغرنج‌تر می‌کند مقایسه این واریزها با حقوق دیگر اقشار جامعه است و آثار اجتماعی که می‌تواند برای جامعه سیاست‌زده ما داشته باشد
درباره پرداخت‌های نجومی و فیش چند صد میلیونی به مدیر عامل فلان بانک یا پرده برداری از پرداخت فیش‌های میلیاردی و نیم میلیاردی. به ذهن من یکی خطور هم نمی‌کند که چرا یک کارمند دولت باید چنین واریزی داشته باشد، مگر چه دستاوردی داشته است، چه خلاقیتی به خرج داده است که بخشی از جامعه از آن سود برده‌اند که مستحق چنین پاداشی بوده است، کدام گره و مشکل کشور را حل کرده است یا کدام دکترین جهانی را طرح کرده است؟

اصلا مگر سیکل بسته اداری اجازه خلاقیت و نوآوری‌هایی به بزرگی این ارقام را می‌دهد؟ یا مثلا گفته‌اند که برای ماموریت کاری چندین میلیون به حساب شخص واریز شده است، حالا شما فکر کنید که در یک سفر یک هفته‌ای یا چند روزه آقای وکیل، مدیر یا هر چی چه کارایی از خود داشته است که لایق چنین پاداشی بوده است.

چیزی که مساله پرداخت‌های میلیونی را بغرنج‌تر می‌کند مقایسه این واریزها با حقوق دیگر اقشار جامعه است و آثار اجتماعی که می‌تواند برای جامعه سیاست‌زده ما داشته باشد. تصور کنید معلمی که بار آموزشی جامعه را بر عهده دارد و واریزی ماهی یک میلیون و پانصد داشته باشد با شنیدن پرداخت‌های چند میلیونی دچار چه حالتی می‌شود، اگر یک درصد، فقط یک درصد از معلمین به خاطر اختلاف فاحش واریزها کم کاری کنند و نسبت به آموزش بی تفاوت شوند چه عواقبی به دنبال دارد؟ (و حداقلش اينكه آيا استمرار همين وضع نابسامان فعلي را نبايد انتظار داشت؟) 

سربازی را در نظر بگیرید که از مرزهای یک کشور پاسداری می‌کند ماهانه واریزی بین هفتاد و پنج هزار تا دویست هزار تومان می‌گیرد یا پرسنل نیروهای انتظامی که کمتر از دو میلیون می‌گیرند اگر در مواجه با چنین تبعیضی در قبال مسؤليت خود بی تفاوت شود چه آثاری می‌تواند داشته باشد؟ در دیگر مشاغل هم چنین رفتارهایی قابل تصور یا قابل درک است، مثلا کارکنان فلان شرکت یا سازمان که چند ماهی است حقوق خود را نگرفته اند با چه انگیزه ای به فکر تولید بیشتر و با کیفیت تر باشند؟

چنین اختلافات فاحش در نظام پرداخت یک کشور علاوه بر شکاف طبقاتی باعث ایجاد فضای بی مسؤليتی، بی اعتمادی، کم کاری و سلب انگیزه می‌شود. چیزی که روزانه بارها و بارها با آن رو به رو شده‌ایم. مثلا وقتی از کسی می‌پرسیم که چرا کار خود را به خوبی انجام نمی‌دهد در جواب به فسادهای صورت گرفته اشاره می‌کند و عمل خود را توجیه می‌نماید. 

راننده تاکسی که کرایه زیادتر می‌گیرد، میوه فروشی که کم فروشی می‌کند، پیمانکاری که از مصالح با کیفیت پایین استفاده می‌کند، استاد دانشگاهی که آموزش را می‌فروشد، کارمند و مامور و پليسی که رشوه می‌گیرد، سیاست مداری که در رانت‌های به وجود آمده نقش دارد و بخش اعظم تقلب‌های ریز و درشت که روزانه صورت می‌گیرد به وسیله فساد‌های کلان صورت گرفته و به نام زرنگی توجیه می‌شوند.

معضلی که روز به روز در سطح جامعه گسترده‌تر می‌شود و احساس می‌شود که هر کسی به هر طریقی دنبال منافع شخصیه خودش است و چیزی به نام احساس مسئولیت و منافع عمومی وجود ندارد. اعمالی که خسارت‌های دوچندانی را نسبت به فسادهای صورت گرفته برای جامعه به همراه دارد.

همه‌اش هم تقصير ما آخوندهاست!
حجت الاسلام محمدرضا زائری در یادداشتی در خصوص حقوق های میلیونی با درج عکسی از یک یقه موسوم به یقه آخوندی، با زیر نویس: كاش هنوز كراوات بود! نوشت: متنفرم از اين پيراهن‌هاي يقه آخوندي! وقتي به جاي يك طلبه جوان و مخلص و بي آلايش ، بر تن يك مدير غيرصالح مي نشيند! حقوق ميلياردي اش را او مي گيرد و در خلوت به ريش همه مي خندد و فحشش را من آخوند مي خورم! حالم به هم مي خورد از پينه پيشاني وقتي به جاي اثر سجده يك پيرمرد نوراني و اهل دل ، بر جبين يك آدم هزارچهره مي نشيند كه تسبيح در دست توي دلش براي كلاه گذاشتن سر مردم نقشه مي كشد و بدنامي اش براي مسجدي ها و مذهبي ها مي ماند!

مي ترسم از الفاظ رنگين و اذكار آهنگين ذكر و دعا وقتي به جاي شكفتن بر لبان مادري خسته و روزه دار بازيچه يك رياكار تاجرصفت مي شود كه اين سالها فهميده چه طور بايد ضاد والضالينش را بكشد و صدايش را پيچ و تاب بدهد و چشمانش را تنگ تر ببندد و گردنش را بيشتر كج و كوله كند تا بتواند از ناداني و نفهمي يكي مثل من سوء استفاده كند و خون مردم را بمكد!

سالهاست جماعتي رياكار و متظاهر قاعده بازي را فهميده اند و قلق ما را شناخته اند، يكبار خودشان را در صف اول نماز جماعت جا مي كنند و دوبار هم چهارص، پانصد هزار تومان به عنوان وجوهات مي دهند و سه بار در باره مستحبات قبل و بعد از نماز شب سؤال شرعي مي پرسند و سر ما آخوندهاي ساده را كلاه مي گذارند به بزرگي شكم هاي سيري ناپذيرشان! آن وقت زير پوشش دينداري و خدادوستي هر كاري كه فكرش را هم نمي كني انجام مي دهند. بدنامي اش مال جماعت آخوندي كه غالبا روحشان هم از اين اتفاقات خبر ندارد و گرفتار صدهزار تومان پول هستند ولي همان جماعت دروغگوي رياكار به اسم شان حقوق ها و پاداش هاي ميلياردي گرفته اند و اختلاس هاي كلان كرده اند و به غارت بيت المال مشغول شده اند!

همه اش هم تقصير ما آخوندهاست كه از همه دنيا همين يك پيراهن بي يقه را داشتيم و آن را هم به ديپلمات ها داديم و هم به مديران دولتي و هم به تاجرهاي بين المللي! كاش كراوات مي زدند و هر كار مي خواستند مي كردند! مشكل از جايي شروع شد كه به خاطر حذف كراوات پيراهن هاي خودشان را گذاشتند كنار و پيراهن ما آخوندها را پوشيدند! كاش همان كراوات بود هنوز و هركسي هر كاري مي خواست بكند با كراوات مي كرد نه با پيراهن يقه آخوندي!

مرتضی آژند

منبع: بهارنیوز
نام:
ایمیل:
* نظر: