tr_tnav tl_tnav
کد خبر: ۱۵۳۳
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۳
تاکید بر پلیسی‌تر شدن داستان پوشش
با نگرشی جزئی می‌توان به این نتیجه رسید وضعیت پوشش در جامعه ایران طی دو دهه گذشته بسیار متفاوت شده است، گویی جامعه از منظر فرهنگی و انتخاب پوشش روزانه به سویی می‌رود و مسولان فرهنگی به سمتی دیگر گرایش دارند.

با نگرشی جزئی می‌توان به این نتیجه رسید وضعیت پوشش در جامعه ایران طی دو دهه گذشته بسیار متفاوت شده است، گویی جامعه از منظر فرهنگی و انتخاب پوشش روزانه به سویی می‌رود و مسولان فرهنگی به سمتی دیگر گرایش دارند.

رضا صادقیان: بعد از اعلام حضور گشت نامحسوس در خیابان‌های تهران، بسیاری از مقامات دولتی‌، نمایندگان مجلس، اعضای هیات علمی‌ دانشگاه‌ها و نشریات خبری زبان به انتقاد گشودند. هر کدام از جریان‌های سیاسی از نگاه خویش در دفاع و یا نفی چنین رویکردی سخن گفتند و چالش جدیدی در فضای سیاسی-اجتماعی کشور به وجود آمده است. چالشی که در سال‌های آینده نیز به صورت پررنگ و یا کم‌رنگ جلوه‌گر خواهد شد و همانند هر سال و با آغاز فصل تابستان شاهد بروز واکنش‌هایی در این خصوص خواهیم بود.

به نظر می‌رسد تا زمانی که حجاب، بدحجابی، بی‌حجابی، گریز از حجاب و مسئله‌ای به نام پوشش برای مسولان به عنوان دغدغه‌ بنیادین فرهنگی تعریف گردد جامعه ایران شاهد اجرایی شده طرح‌های خاص باشد، طرح‌هایی کمتر فرهنگی و بیشتر پلیسی. کارکرد گشت نامحسوس در خیابان‌های تهران از زبان رئیس نیروهای انتظامی پایتخت چنین بیان شده است: این افراد در صورت مشاهده موارد ناهنجاری همچون مزاحمت برای نوامیس، آلودگی صوتی، کشف حجاب در خودرو و انجام حرکات نمایشی در خیابان، شماره پلاک خودرو را برداشته و از طریق سامانه پیامکی به مرکز پلیس امنیت اخلاقی اطلاع می‌دهند سپس از سوی پلیس امنیت با این افراد تماس گرفته و از آنان خواسته می‌شود که در موعد تعیین شده به پلیس مراجعه کنند.

در واقع آنچه در طرح فوق بیان شده تاکید بر روی بخش پلیسی داستان می‌باشد، در واقع و از منظر سیاست‌گزاران طرح به‌اندازه کافی فعالیت فرهنگی از طریق رسانه‌ها و نهادهای متولی فرهنگ صورت پذیرفته و حال نیاز است با حجاب گریزان برخورد انتظامی صورت گیرد تا شاهد بروز پدیده بی‌حجابی و یا بدحجابی در سطح جامعه نباشیم. چرا که وضعیت دارا بودن حجاب و حاکم گشتن حجاب را به صورت امن و بدحجابی را ناامنی نگریستن، بیننده-سیاست‌گزار را به این نقطه خواهد رساند که برای برقرار ساختن شرایط امن لازم است با پدیده ناامنی و برهم‌ زنندگان نظم عمومی جامعه برخورد انتظامی صورت گیرد تا فضای ایمن به جامعه بازگردانده شود.

در این میان می‌توان از فضای فعلی و جو به‌وجود آمده بعد از نشر خبر حضور گشت نامحسوس دوری جست و به آمارهای منتشر شده درباره حجاب نظر افکند؛ آمارها و تحلیل‌های متفاوت که هر ناظر و سیاست‌گزاری را با چالش جدی روبرو می‌سازد. براساس نظرسنجی انجام شده در پایان سال 1394 که توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان در مورد حجاب انجام شده است، با داده‌های آماری جدید و تیترهای متفاوتی روبرو می‌شویم. آمارهایی که سخنی دیگر را بیان می‌کنند و تیترهایی که با اندیشه محافظه‌کارانه راهی دیگر را نشان می‌دهند. به بیانی ساده‌تر؛ بعضا نتایج نظر سنجی با تحلیل صورت گرفته همخوانی و هم‌پوششی ندارد و هر کدام مسیری متفاوت را می‌پیمایند.

همین نگاه دوگانه و متناقض را می‌توان در مقالات پژوهشی همین مرکز مشاهده کرد. به عنوان مثال در مقاله ‌‌‌حجاب و حجاب گریزی با رویکرد مهندسی فرهنگی-انتظامی‌‌‌ منتشر شده در شماره پنجم‌‌‌فصل‌نامه جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران‌‌‌نویسندگان در بخش چکیده یادآور می‌شوند: براساس نتایج به دست آمده وضعیت تاهل، سن، محل سکونت، محل تولد، سطح تحصیلات و. . . هیچ‌گونه تاثیر قابل ملاحظه‌ایی بر رعایت حجاب یا عدم آن نشان نداده‌اند. در صورتی که نظرسنجی انجام شده توسط همین مرکز در سال 94 بازگو کننده روایتی متفاوت از میزان تحصیلات دانشگاهی، تاهل و سن و رابطه این سه شاخص با حجاب دارد. گویا هر کدام از ناظران و تحلیل‌گران براساس دانش و یا خواسته‌های خویش تلاش می‌کنند آمارها را مورد بازخوانی مجدد قرار دهند.

از سویی دیگر، نویسندگان همان مقاله و دیگر مقالات پژوهشی در دیگر نشریات که داده‌های خویش را براساس نظرسنجی‌های انجام شده بنا نهاده‌اند در یک مورد با یکدیگر اتفاق نظر دارند؛ بین حجابی که واقعا در جامعه رعایت می‌شود و حجابی که زنان و دختران دوست دارند داشته باشند، شکافی عمیق در حال به‌وجود آمدن است. شکافی که در کتاب‌‌‌تحولات فرهنگی ایران‌‌‌ به قلم عباس عبدی و محسن گودرزی سال‌ها قبل به آن اشاره شده بود.

شاید تکرار همین نظرسنجی‌ها و تجربه مسولان نیروی پلیس باشد که مسولان انتظامی را وادار می‌کند برای برقراری نظم در جامعه اقدام به برخوردهای انتظامی نمایند، فارغ از آنکه چنین برخوردهایی تا چه میزان موفق و یا ناموفق بوده‌اند. در این میان می‌‌توان نظرسنجی منتشر شده توسط‌‌‌ ایسپا‌‌‌ را آخرین نظرسنجی قابل اعتبار درباره وضعیت حجاب دانست. نظرسنجی که 10 تیپ متفاوت پوششی را برای خانم‌ها انتخاب کرده است.

پوشش‌هایی که پنج مورد آن رسمی و پنج مورد دیگر غیر رسمی تلقی شده، در پوشش‌های رسمی می‌توان از پوشش چادر با مقنعه، چادر با روسری، مانتو بلند با مقنعه، مانتو بلند با روسری و مانتو بلند با شال نام برد. پنج مورد دیگر در این نظرسنجی را می‌توان پوشش‌هایی نامید که اغلب توسط خانم‌های جوان مورد استفاده قرار می‌گیرد و در اکثر موارد از سوی رسانه‌های رسمی و صدا و سیما به عنوان پوشش‌های هنجار شکن و غیراسلامی معرفی می‌گردد.

در توضیحات همین نظرسنجی و با تیتر بسیار بزرگ نوشته شده است: پوشش غالب زنان جامعه چادر است. مدعایی که نه با داده‌های آماری نظرسنجی هم‌خوانی دارد و نه انعکاس دهنده وضعیت جامعه ایران امروز است. نکته جالب توجه در این نظرسنجی مشارکت دادن مردان می‌باشد، در صورتی که تمام مشارکت کنندگان در نظرسنجی را جامعه زنان تشکیل می‌داد انتخاب چنین تیتری بیشتر با نتایج نظرسنجی هم‌راهی داشت. در واقع 51 درصد نظردهندگان مردان می‌باشند و نه زنان.

همچنین تفاوت آشکاری میان سن، تحصیلات و محل سکونت شهروندان وجود دارد. تفاوتی که میزان پایبندی به پوشش رسمی با توجه به بالا رفتن تحصیلات، زندگی در شهرهای بزرگ و جوان‌تر بودن بازگو کننده استفاده از پوشش غیررسمی است. با این حال همین نظرسنجی اعلام می‌دارد 46 درصد از زنان جامعه ایران ‌‌‌تمایل به پوشش چادر دارند‌‌‌ مشخص نیست چگونه می‌توان از گزاره‌‌‌تمایل به پوشش‌‌‌به‌‌‌پوشش غالب زنان ایران چادر است‌‌‌رسید! در این میان ما با عدد 54 درصد دیگری روبرویم که بازگو کننده پوشش دیگری است؛ پوششی که می‌تواند نشان دهنده وضعیت حجاب در جامعه ایران باشد، در واقع 54 درصد زنان جامعه ایران حجاب غیررسمی را انتخاب می‌کنند.

اینکه مدت زمانی چند همانند روزهای رای‌گیری، برگزاری مراسم راهپیمایی و یا تشویق مردم جهت شرکت در تجمع‌های خاص با پوشش‌های بسیار متفاوت در تلویزیون روبرو می‌شویم و روزهایی دیگر همین پوشش مورد نفی و توهین قرار می‌گیرد انعکاس دهنده نرسیدن به راه حلی واقع‌بینانه است. گویا مسولان و سیاست‌گزاران همچنان در پی راهی تک‌بُعدی می‌گردند تا اوضاع حجاب را با به‌کارگیری آن روش آسان و ساده به‌سامان نمایند و هنوز موفق به کشف آن نشده‌اند؛ تا هنگامی که مسئله پوشش به صورت عاملی تک‌بعدی بررسی گردد، به صورت تک‌بعدی نیز خواهان رسیدن به راه ‌حل می‌شویم، نمی‌توان مسائل اجتماعی را به صورت تک تک و جدا از سایر پدیده‌های دیگر بررسی کرد و برای حل آنان به راهی مشخص و خطی شده رسید.

شاید در نگاه نخست نتایج نظرسنجی مرکز افکار سنجی دانشجویان بخشی از دغدغه مسولان را آرامش بخشد و امیدهای آنان برای کار فرهنگی بیشتر و دوری نمودن از فضای پلیسی در جامعه تشویق نماید، ولی با نگرشی جزئی می‌توان به این نتیجه رسید وضعیت پوشش در جامعه ایران طی دو دهه گذشته بسیار متفاوت شده است، گویی جامعه از منظر فرهنگی و انتخاب پوشش روزانه به سویی می‌رود و مسولان فرهنگی به سمتی دیگر گرایش دارند. این تغيیر فرهنگی را فقط نمی‌توان و نباید در نوع پوشش بانوان و یا جوانان سراغ گرفت، طی دو دهه گذشته سبک زندگی در جامعه ایران دستخوی تغییر و تحولات عمیقی شده است.

 

نام:
ایمیل:
* نظر: